آموزش همسرداری: برخورد با زن های عصبی و دلیل عصبانیت خانم ها
هر مردی باید حداقل یک بار این مقاله را بخواند. مطمئنم که این مقاله در زندگی بارها و بارها و هر روز مورد استفاده شما قرار می گیرد.
خیلی از مردها وقتی با یک زن خشمگین و عصبانی روبرو می شوند، دمشان را روی کولشان می گذارند و فرار می کنند. آن ها با خود این فکر را می کنند که وای عجب موقعیت بدی است، بهتر است که تا جایی که می توانم از این شرایط دور شوم.
وقتی که دود از سر یک خانم بلند می شود، تعداد کمی از مردان در این شرایط می مانند و عملا در این شرایط گرفتار می شوند. بسیاری از این مردها نیز در جواب عصبانیت همسرشان، دلخور و عصبانی می شوند. اینجاست که مشاجره ها و داد و فریادها شروع می شود و در بعضی مواقع منجر به سیلی زدن، کتک زدن و خشونت می شود.
اما آیا واقعا کارهای بالا که در مقابل عصبانیت انجام داده شد، درست است؟ عکس العمل های بالا بهترین عکس العمل ها هستند؟
نه. راه حل خیلی متفاوت است. و این عکس العمل ها نسبت به عصبانیت (همان ترس و خشم) از این ناشی می شوند که مرد همسرش را در همان شروع ماجرا درک نمی کند و خودش و همسر عزیز و مورد علاقه اش را به یک وضعیت وخیم تر هدایت می کند.
راه حل های بهتری هم هست.
عصبانیت زمانی شروع می شود که در موقعیتی خاص احساس ناتوانی کنیم، این ناتوانی وقتی که چیزی را می خواهید، بیشتر احساس می شود. عصبانیت فقط همین احساس ناتوانی است، هیچ چیز پیچیده دیگری ندارد. عصبانیت نوعی عکس العمل با ناامیدی است که در مقابل احساس درماندگی ایجاد می شود. به همین دلیل است که اگر درهمان مراحل ابتدایی این کمبود احساسی جبران شود، دیگر شعله های عصبانیت زبانه نمی کشد و در همان مراحل اولیه خاموش می شود.
حالا اگر با یک زن صحبت کنیم و دلیل عصبانیت او را بپرسیم، شاید باورتان نشود که دلیل عصبانیت او واقعا یک موضوع خیلی کوچک و ناچیز است. دلایلی که یک دختر برای عصبانیت خود بیان می کند عبارتند از:
- روز بدی داشته است.
- با خشونت با او برخورد کرده اید.
- فقط می خواهد که تنها باشد.
- رفتار مودبانه ای با او نداشته اید.
از طرف دیگر دلایل اصلی و درستی که همسرتان را از شما عصبانی می کند عبارتند از:
- او احساس می کند که به شما خیلی نزدیک نیست.
- او احساس می کند که شما به همان اندازه به او اهمیت نمی دهید.
- همسر شما نیاز جنسی دارد.
کلا فرق می کند، درسته؟ دقیقا. هیچ زنی مستقیما سراغ شما نمی آید و به شما نمی گوید که ناامید شده است، نیاز جنسی دارد یا نمی گوید که شما با او خیلی سرد برخورد می کنید. اما دقیقا همین مسائل دلیل اصلی عصبانی شدن همسرتان با شما هستند.

نکته ای برای مردان تازه کار
اگر تازه نامزد کرده اید یا تازه ازدواج کرده اید و اگر همسرتان خیلی با شما صمیمی نبود گوش به زنگ باشید. ممکن است که او روز خوبی نداشته باشد و همه چیز برخلاف مراد او پیش رفته باشد. دقت داشته باشید که واقعا زمان هایی وجود دارد که یک زن می خواهد تنها باشد. اگر تازه با نامزدتان آشنا شده اید، به محض اینکه احساس می کنید او نیاز به تنهایی دارد، از او عذرخواهی کنید و تنهایش بگذارید. دلیلی ندارد که او را آشفته تر و حال هردویتان را بد کنید.
همان طور که در بالا گفتم، اگر می خواهید مردی باشید که همسرش را می شناسد، سه دلیل اصلی را به خاطر داشته باشید و به یاد داشته باشید که بیشتر عصبانیت های همسرتان به همان دلایل بالاست. در ادامه هرکدام را توضیح می دهم و نشانه های هرکدام را بهتر بررسی می کنیم.
۱- نیاز جنسی همسر
اگر مدتی با همسرتان رابطه جنسی نداشته باشید، (مخصوصا اگر او فعال جنسی باشد – این موضوع را می توانید از صبور بودن او در مکالمه ها متوجه شوید) او بداخلاق، تند مزاج و زودرنج می شود. مردم زمانی که نیاز جنسیشان بیشتر می شود، بیشتر عصبانی و هیجان زده می شوند. بنابراین هرچه فاصله بین ارضاهای جنسی همسرتان بیشتر باشد، او بداخلاق تر و حساس تر می شود (و ممکن است واکنش های تندی داشته باشد). در اینگونه مواقع او بر سر موضوعات کوچک رنجیده خاطر می شود و مسائل کوچک را بزرگ می کند.
اگر می خواهید همسرتان آرامش بیشتری داشته باشد و بیشتر خونسرد باشد، در مسائل جنسی او را به خوبی و با خشنودی کامل ارضا کنید. توجه داشته باشید که یکی از مسئولیت های شما این است که در مسائل جنسی، حس آرامش و خشنودی را در همسرتان ایجاد کنید. سعی کنید که بهترین احساسات را در او ایجاد کنید.
بیشتر زن ها نمی دانند که به دلیل نیاز جنسی آشفته شده اند؛ آن ها فقط زودرنج تر و آشفته تر هستند. اما شما به عنوان یک همسر خوب می توانید از این موضوع آگاه باشید و از این دانایی برای رابطه بهتر با همسرتان استفاده کنید.
نشانه های دیگر نیاز به رابطه جنسی در زنان: زنانی که نیاز به رابطه جنسی دارند، تا زمانی که همسرشان این نیاز را برطرف نکند، گاهی از دوستانشان دوری می کنند، از کارهای خود دست می کشند و به مردم اطرافشان توجه بیشتری می کنند. در این شرایط اگر نیاز جنسی همسرتان را برطرف کنید، او تمام توجه اش را متوجه شما می کند. اگر نیاز جنسی او را برطرف کردید و یکی از آن سه نشانه عصبانیت همچنان برقرار بود، سراغ دلیل بعدی می رویم.
۲- نزدیک نبودن (دوری)
همسرتان در شرایط زیر احساس می کند که به شما نزدیک نیست:
- اگر همسرتان احساس کند که با او بازی می کنید اما به این بازی علاقه ای ندارید. متعاقبا اگر شما با همسرتان بر سر یک موضوع دونفره و مشترک بین خودتان شوخی کنید و او متوجه شوخی بودن حرف شما نشود.
- اگر زن احساس کند که شوهرش کلا بی حوصله است. در این حالت زن فکر می کند که یا مرد در دنیای خودش غرق شده است و یا در حال خیانت است.
در شرایط بالا، زن بداخلاق، عبوس و کم طاقت می شود. چرا؟ چون شوهرش را می خواهد اما احساس می کند که به اندازه کافی به مرد زندگی اش نزدیک نیست.
در این قسمت از آموزش روی عصبانیت زنان و راه تشخیص آن تمرکز می کنیم. یگذارید موضوع را ساده تر کنیم: اگر همسرتان شما را خیلی دوست دارد اما زمان صحبت کردن و همنشینی با شما، برخورد خوبی نداشته باشد، دلیل اصلی این است که او به دلیلی احساس می کند که در رابطه تان در حال فاصله گرفتن از شما است. یک دقیقه فکر کنید و دلیل عکس العمل همسرتان را پیدا کنید تا بتوانید خطاها را جبران کنید. معمولا یکی از دلایل زیر است:
- کنایه بیش از حد در صحبت کردن
- اشتباه های بیش از حد / ارتباط واقعی کافی نیست
- کمبود تماس فیزیکی زمانی که زن به آن نیاز داشت و یا انتظار آن را داشت
آن اشتباه ها را تصحیح کنید و خواهید دید که تمام عصبانیت های خانم ها از بین می رود. آسان ترین راه حل برای اینگونه مسائل این است که “آزاردهنده ها را کم کنیم و جدی تر، خونگرم تر و مهربان تر باشیم”.
۳- شما به اندازه کافی اهمیت نمی دهید
این حالت در بیشتر رابطه ها دیده می شود. همیشه راستگو باشید و انتظارات خود را به همسرتان بگویید و به او بگویید که چه انتظاراتی می تواند از شما داشته باشد. با این کار بسیاری از توقعات نابجا را از خود دور می کنید. انتظاراتی که میتوانید انجام دهید را بگویید و حتما به آن ها عمل کنید. زنان بیشتر از حرف هایتان، به اعمال شما توجه می کنند.
یک زن وقتی عصبانی می شود که توقع های او به واقعیت نمی پیوندند و عملی نمی شوند. برای این اوضاع معمولا سه دلیل وجود دارد:
- شما انتظارات همسرتان از خودتان را کاملا بیان کرده اید اما او سعی دارد که رابطه تان را قوی تر کند و به مرحله ای جدید ببرد. این قوی تر کردن رابطه با توقعات جدید همراه است و چون شما این توقعات را عملی نمی کنید، زن عصبانی می شود.
- شما انتظارات همسرتان از خودتان را به درستی بیان نکرده اید و او را گیج و عصبانی کرده اید. او به این دلیل عصبانی است که فکر می کند او شخصا باید توقع ها را تعیین می کرد اما شما حتی به توقع های جدید او توجه نمی کنید.
- شما انتظارات همسرتان از خودتان را کاملا بیان کرده اید اما در عملی کردن آن ها ناموفق بودید.
در حالت اول ثابت قدم باشید و می توانید از انتظارات جدید همسرتان سرکشی کنید. حتما مهربان باشید و به او بگویید که او را درک می کنید، اما تصمیمتان را عوض نکنید تا او نیز متوجه اهمیت رابطه تان و چگونگی آن شود.
در حالت دوم باید با او بنشینید و صحبت کنید. انتظاراتی که همسرتان می تواند از شما داشته باشد را کاملا توضیح دهید. درغیر این صورت مجددا با این مشکل روبرو می شوید. این مشکل به دلیل توضیح ندادن انتظارات در یک رابطه ایجاد می شود.
در حالت سوم ثابت قدم و باهوش باشید و همسرتان را دلداری دهید. سپس از یکی از روش های زیر استفاد کنید:
کاری که در انجام آن ناموفق بودید را با موفقیت کامل انجام دهید.
چیزی که تغییر کرده است را به او توضیح دهید و بگویید که چرا تغییر کرده است (برای مثال یک دلیل خوب و شخصی پیدا کنید تا آدمی دمدمی مزاج به نظر نرسید و اعتماد همسرتان را از دست ندهید). علاوه بر این برای او تاثیر این تغییرات روی زندگی مشترکتان و انتظاراتی که همسرتان می تواند از شما داشته باشد را توضیح دهید.
چطور هنگام عصبانیت خانم ها جذاب تر شویم و از فرصت استفاده کنیم؟

به خاطر داشته باشید که تا زمانی که زن زندگی شما کار اشتباهی (برای مثال اگر به شما آسیب فیزیکی یا احساسی بزند و یا اینکه شما را تهدید کند) انجام نداده است، هیچ وقت از دست او عصبانی نشوید. حتی در این شرایط هم سعی کنید که خونسرد باشید و یا اینکه شما یا همسرتان برای مدت کمی، محل را ترک کنید تا عصبانیت تان کم شود. دعوا را ادامه ندهید و واقعا عصبانی نشوید. مردی که در جواب عصبانیت خانم ها عصبانی می شود، از نظر همسرش شخصی به نظر می رسد که دائما در مقابل همسرش جبهه می گیرد و جر و بحث ایجاد می کند. این آقا ضعیف هم به نظر می رسد.
مردهای قوی و استوار در مقابل عصبانیت همسرشان، با ثبات هستند. این مردها غمخوار همسرشان هستند و می دانند که همسر عصبیشان دچار رنج و عذاب شده است و به همین دلیل است که میخواهند به آن خانم کمک کند تا احساس بهتری داشته باشد. یک مرد خوب می تواند این حس خوب را در همسرش ایجاد کند؛ نه با کادو خریدن و گفتن ببخشید و متاسفم (این کار را مردان آماتور انجام می دهند و در اکثر مواقع دوباره و دوباره دچار همین مشکل می شوند). یک مرد خوب همان طور که در بالا گفتم، دنبال ریشه عصبانیت می گردد و سعی می کند که عصبانیت را از ریشه حل کند.
به عصبانیت همسرتان به عنوان یک تهدید نگاه نکنید، اتفاقا عصبانیت او می تواند یک فرصت باشد تا به او توجه بیشتری کند، ارتباطتان را قوی تر کنید و در مسائل جنسی احساس خیلی بهتری در او ایجاد کنید.
نظرات (185)
سلام همسر دوم اختیار کردم. همسر اولم با موضوع کنار اومده ولى همسر دومم به همه چیز گیر میده و عصبى است و براى یه موضوع ساده پرخاشگرى میکنه. لطفا راهنماییم کنید چگونه باهاش برخورد کنم
دوست عزیز سلام
همسر شما ممکن است به دلایل مختلفی تحت فشار روانی قرار گرفته باشند. به همین دلیل این مسئله عصبی بودن و پرخاشگری نیاز به ریشه یابی دارد. همانطور که شما فرمودید مسئله ازدواح دوم شما هم ممکن است که یکی از دلایل باشد اما همانطور که در مقاله بالا و توصیه های روانشناسی مطرح می شود، دلایل زیادی برای عصبانیات خانم ها وجود دارد. بنابراین بهتر است به همراه همسرتان به یک روانشناس مراجعه نمایید.
سلام بنده ۴۵سالم است دارای چهارتافرزندهستم.
سی سال است بازنم زندگی میکنم زنم خیلی کینه است ازاول زندگیم چنین مشکل داشتم به خاطربچهایم تحمل کردم دیگه نمیتونم تحمل کنم چیکاربایدکنم
مشگل فاصله اجتماعی رعایت شود اختیاراتی به او بدهید که اظهار وجود کند
درود من زن دوم گرفتم. از زن اول دو فرزند دارم و مادرشان فوت کرده. زن دوم لجبازی و یکدندگی تو مسائل روزمره پیشه کارش میگیره و خیلی زود رنجه و به هیچ صراطی مستقیم نیست. تفاوت سنی ۱۲ سال داریم.
من خیلی کنار میام. طوری رفتار میکنه و آیه نا امیدی میخونه که من را خسته میکنه و من سعی میکنم یه کم فاصله بگیرم و مدتی نباشم. حوصله نداره و تند مزاجه.
راه حل لطفا.
منم واقعا دوستش دارم
تاوان هوو آوردن رو سر زن اول رو زن دوم داره ازت میگیره…
برات متاسفم با طرز فکرت و راهنماییت. دادا شما راهنمایی نکنی بهتره
اوایل ازدواجم خانومم خیلی خوب بود تا بحثمون میشد میومد عذرخواهی میکرد ولی ب مرور عذرخواهیه رفت و منتظر میشد من برم و من ک میرفتم اشتی میکردیم به مرور متوجه شدم وقتی ناراحت میشه سعی میکنه حرصم بده و رو اعصابم راه بره وقتی باش حرف میزدم کاملاوسعی میکنه نشون بده ک ناراحته و عصبیه و کاملا مشخصه بعد بهش میگم خب چرا عصبانی ؟ میگه هیچی 😑 بعد هر چی میگم سعی میکنه جواب سر بالا بده تا عصبی شم خیلی حرص میخوره سر هر چیزی حتی اگر یه چیزی رو برداره و از دستش بیوفته میتونه تا سر حد مرگ عصبیش کنه و وقتی عصبی میشه هم با من اونجوری میکنه چیکار کنم؟😑
آفرین
آره واقعا باید هر دو تا خانم خیلی خوب باهات برخورد کنن… چقد زن بی ادبی که باهات اینجوری رفتار میکنه!!!!
خجالت نمی کشی اعترافم کرده دو تا زن گرفته. بیچاره زن اول. حتما مجبور بوده کنار بیاد. چقدر مردها بعضی وقتا ظالم و هوسباز میشن. بیچاره چه بلایی سر هر دو آوردی.
شما همسر سوم رو که بگیری مشکلت حل میشه و همسر دوم مجبور میشه کنار بیاد همونطور که همسر اول کنار اومد
دقیقا
همسر دومت خوب کاریت میکنه دمش گرم
آخه تو این گرونی ها زن دوم میگرفتی چکار؟ معلومه بهت خوش میگذره…
سلام من چند ساله ازدواج کردم مدام همسر بهم بی احترامی میکنه وفحش وهر کاری بتونه میکنه من هیچ کاری نمیکنم اهل هیچ چیز نیستم میگه نمیخامت مهرمو بده تو لیاقت منو نداری فکر میکنم این همه مهر رو بدم میمونم خیلی زحمت کشیدم تا پیشرفت کنم از ١٨سالگی کار کردم
کمکم کنین
بخاطر اینکه به زن اول. توجه داری. زنها نمیتونن با این جور کارا کنار بیان
اینقدر زنان امروز پر رو شده اند که اگه کم بیاری بیچاره میشی.باید جلو زن پر رو و عصبانی مثل خودش محکم برخورد کرد
پررو تویی که هنوز متوجه نیستی هرچی داری از زنه. تو مرد نیستی یه احمقی
شما زنی و من مرد. هر کدام از ما رفتار خاص خودشو داره. تنها چیزی که مارو به هم نزدیک میکنه و آرامش میده عشق است. حرفهای عاشقونه بسیار تاثیر دارد
اینم نمونه یه خانوم با ادب!!!! که یک مثال عینی است برای تصدیق حرف این دوستامون.
بله… خیلی از افراد جنبه محبت ندارن. البته درهر دو جنس
سلام
۱۲ سال هست که ازدواج کردم
خانم من همیشه وقتی خواب به چشمانش میاد خیلی عصبی و بداخلاق میشه اگر بهش دست بزنم داد و بیداد میکنه
من کلا آدم آرومی هستم به اعتراف خانمم مهربان هستم
خدایی دیگه خسته شدم
سعی کردم خیلی خلاصه بگم
سلام به نظرم شما اگه دست میزنید ناراحت میشه.خوب دست نزن داداش پا بزن.شاید ناراحت نشه
آفرین
درود بر تو
خداخیرتون بده با مطلب مفیدتون تونستم خانمم اروم کنم برعکس همیشه که همش جروبحث و عوا و کتکاری میکردیم خداخیرتون بده ممنون اگر امکانش هست یه شماره تماسی اسمی چیزی برام بفرستید من همسرم دوست دارم ولی نمیتونیم مشکلاتمون حل کنیم
دقیقا اینجوریه بخدا
ممنون از مطالب مفیدتون
دقیقا!!!
جلوی خانمی که عصبی هست نباید عصبانیت بخرج داد
فقط باید سعی کنید آرومش کنید البته با آروم بودن خودتون نه با جر و بحث
اینطوری خانومتون میفهمه که شما گناهی ندارید و به فکر حل مشکل هستید (البته باید واقعا دنبال حل کردن مشکل باشید نه اینکه فقط آروم بشینید و کاری نکنید)
با سلام
یه نکته ی جالب و روانشناسی و کلیدی در مقاله ای خوندم؛ که در مورد عصبانیت در روابط زناشویی و سایر روابط گفته بود: افرادی که دلشون با هم نیست و چون ندای قلب همدیگه رو نمی شنوند (چون محبتی نسبت به هم ندارند، یا محبت شون ابزاری و شرطی است)، بنابراین سعی می کنند با فریاد و عصبانیت حرف هاشون رو با هم مطرح کنند.
و الا همسران همدل، یک روح هستند در دو بدن و به قول دکتر افروز، دلارام همدیگر هستند، نه دل آزار یکدیگر.
با آرزوی این که انتخاب هامون در ازدواج و سایر موارد، الهی باشد، تا آرامش در زندگی هامون حاکم شود.
آمین.
آخه این چه نطق نسنجیده ایه که میکنی
مشاوره ی قبل از ازدواج که نمیدی،!!
طرف زن داره…
تو با پیش کشیدن این بحث فقط و فقط طرف رو به سوی طلاق سوق میدی
به خدا ادم وقتی این مشاوره های نسنجیده رو میبینه فقط فکر طلاق و جدایی میوفته….
بدون گذشت هیچ زوجی خوشبخت نمیشه…
وتمام این نفراتی که الان میگن چیکار باید بکنیم همشون گذشت یک طرفه داشتن یعنی فقط اینا گذشت کردن و الان هم خسته شدن….
بعضی ها گذشت کردن بلد نیستن. باید به یه نحوی یادشون داد….
بله کاملا توصیه دکتر خیلی خوب بود
به نظر بنده باید به خانمها اول احترام بعد محبت کنید چون خانمها عامل اصلی شان محبت است
سلام محمد افغان من سر شار از محبتو خنده هستم باز با این حال که به اون بنده خدا گفتی من سرشاراز محبتم باز بااین حال فرزاندامو دوست دارم که این همه اذیتم میکنن
سلام ای جانم با همسر تان به ملایمتی برخور کنین
سلام من از سال ۱۳۷۴ با زنی زندگی میکنم. صاحب دو فرزندم. همیشه بامن با عصبانیت رفتار میکنه. حتی دست روم بلند میکنه. همیشه با مهربانی باهاش رفتار میکنم. قید تمام فامیلو زدم. همیشه عصبیه. فهاشی زیاد میکنه
سلام ببخشید من نصفه نوشتم حرفهامو. من مردی ۴۱ساله هستم که از سال ۱۳۷۴ ازدواج کردم. دارای دو فرزند دختر و پسر هستم. تو این چند سال خیلی سختی کشیدم از طرف همسرم از روز اولی که ازدواج کردم خانومم خیلی عصبی و پرخاشگر بود. تمام خانواده ام گفتند طلاقش بده ولی با حرف مردم ۲۳ ساله زندگی کردم. همه بهم گفتن بچه دار شی خوب میشه، ولی بر عکس بدتر شد که بهتر نشد. خدا گواه، مدیون مرده زنده شما شم قسم میخورم جز حقیقت چیزی ننویسم. از آنجایی که زندگی من در سن ۱۹ سالگی ازدواج کردم و زندگیم تباه شد. واقعآ این خانم من مردم دار نیست. سالیانه سال به خاطر دعوا ایشان شاید نزدیگ ۴۰ تا منزل عوض کردم . حالا که گذشته روز به روز بدترترم میشه. قید فامیلو زدم از خجالتم ۳ بار بخاطر دعوا ایشان فیش حقوقی گذاشتم آزاد شه. کاش کسی نبود فیش بزاره. به خدا قسم جون به لبم کرده. شبها چاقو میکشه. صبح به صبح روم نمیشه از در منزل به سر کار برم. یواش میرم سر کار یواشم میام منزل تا کسی نبینه منو. همیشه در استرس به سر میبرم. حدود ۴ساله از دادگاه ایشان میگذره که بهتر شه بدتر میشه. به دختر پسرم یاد داده اونها هم بهم بر میگردن. دخترمم دست بزن داره. پسرمم همینطور. اونها هم همیشه تا مادرشون دعوا میکنه با من، پشتبانیه مادرشونو میکنن. والا مهمانم جرات نمیکنه منزلم بیاد. میترسم چون دیشب برادرم بعد یک سال اومد منزلم اینقدر با عصبانیت صحبت کرد برادرم با چشم گریان از منزلم رفت. والا روم نشد بهش زنگ بزنم معذرت خواهی کنم. ایشان حدود ۹ ساله ازمن بزرگتره. یک دفعه هم دادسرا رفتم برای طلاق دادنش. به قاضی میگفت فحش ناموسی داد که من از در یواش یواش اومدم عقب از دادگاه بیرون. اومدم پرونده شکایتو صرف نظر کردم. هیچ چیزی تو زندگی ندارم. خانه که خریده برای خودش، پول ماشینمو که به نامش کردم گفتم بهتر میشه فروختم گذاشت بانک سودشو میگیره میخوره. تمام لوازم زندگی من خونه باباشه. طی این چند سالی که داشتم یکی یکی فرش تلویزیون قاشق چنگال منزلمو خونه باباشه برده. والا اون چیزی نیست. اشکال نداره. اونم خیرات رفتگانم. بخشیدم خیلی زندگیم طولانیه… یک کتاب میشه بنویسم. ببخشید اگه کسی واقعآ میتونه جواب سوالمو بده منو راهنمایی کنه. واقعآ هریک روز زندگیم هزار روز میگذره. ببخشید طولانی شد. اگه کسی واقعآ سختی زندگی کشیده یا کارشناسه میتونه نظر بده چه کار کنم.
با اشک چشمم این نوشته رو هک کردم. ممنون سپاسگذارم
دوست عزیز سلام
موضوعی که شما مطرح کرده اید نیاز به بررسی عمیق تری دارد. به همین دلیل به شما توصیه می کنیم که هرچه سریعتر به یک روانشناس و یا مرکز مشاوره مراجعه نمایید.
با آرزوی بهترین ها برای شما
داداش من دلم سوخت برات
خدا صبرت بده
سلام nt feranki من وکیل پایه یکم هستم برای شما توکل دادگستری بدون هزینه کار انجام میدم اگه خواستید در خدمتم ۱۰۰%حق باشماست
سلام
ببخشید زنم منو به گروگان گرفته.
اهل داد و جیغ و توهین و فحاشی هستش. منم از ترس آبرو، پیش همسایه ها تو آپارتمان، مدام سکوت می کنم. نقطه ضعفم رو شناخته. کوچکترین بحثی که پیش می آد، عمداً داد و بیداد می کنه که من از ترس سر و صدا و آبروداری، سکوت کنم. همش دارم حرص می خورم و تو خودم می ریزم.
چیکار کنم؟ واقعاً راهکار این مشکل چیه؟
ممنون میشم راهنماییم کنید.
با تشکر فراوان
ولش کن روانیو feranki
به نظر من بعد یه عمر یه اربده ی مشتی بکش سرش ببین چی میشه؟
شاید این خانمت یه عمره دوست داشته یکی سرش داد بکشه
انگاری برای این مورد خاص خانمت مریض شده که این مدت با لطافت و احساس باهاش برخورد کردی
شاید می خواد، از کجا میدونید ؟
برو تنگ گوشش یه جوری داد بزن سرش تا یادش بره چاقو چیه سیلی چیه
به قول شکسپیر : وقتی تو زندگی دارید میچرخید سرتون گیج میره خب کاری نداره که اون وری بچرخید !!!
من هم با هزار تا بدبختی تونستم برم سر کار دولتی خیر سرم دنبال این بودم تا با یک خانمم خانواده دار ازدواج کنم و یک زندگی آروم داشته باشم منتها همسرم تمام مال واموال من رو بالا کشیده و همه چیز رو به نام خودش زده و حالا هم به قدری عصبانی هست که می گه من رو دیدی به فکر مال و ثروت افتادی و وقتی با کوچکترین مخالفتی از سمت من مواجه می شه ابتدا شروع می کنه به فحاشی و بی ادبی و بعدش شروع به جیغ کشیدن و بردن آبروی بنده توی تمام آپارتمان و بعدش شروع به خودزنی شدید می کنه جوری که تمام صورتش خون میاد و کبود و ورم می کنه و بعدش به سمت من حمله ور میشه من قبلا روش دست بلند نمی کردم ولی الان دو دفعه هست بعد ۶ سال از ازدواجمون که مجبورم به خاطر دفاع از خودم روش دست بلند کنم و منی که یک عمر متنفر بودم از مردی که روی زنش دست بلند کنه حالا تبدیل به اون هیولا شدم و بهش گفتم باید از همدیگه جدا بشیم چون ادامه این وضعیت برام مقدور نیست و الان هم بعد ۱۲ سال کارمندی چیزی به نامم نیست و کلی هم دفترچه قسط به گردن من آویزون شده حالا نمیدونم چه خاکی توی سرم بریزم تازه می خواد مهریه اش رو از من بگیره با این شرایط من دیگه توانایی جدا شدن رو هم ندارم
متاسفانه متوجه شدم که پدرزنم هم به خاطر عصبانیت و فحاشی مادرزنم صبح ساعت ۶ صبح میره سرکار و ساعت ۱۱ شب بسیار آرام و بی صدا می ره توی اتاقش و همونجا می خوابه تا فردا صبح و خواهرزنم هم همینطوره به شدت وحشی و خطرناک هستن جوری که مادر و دختر با همدیگه دست به یقه میشن و حسابی به هم حمله و خشونت به خرج می دن
سلام داداش همه همینن. اکثر خانم ها تا قبل عقد عاشقتن مثلا. بعدش همه چیتو ازت میگیرن . تو هم مجبوری به خاطر مهریه، خانوادت، مادر پیرت که غصه نخوره تحمل کنی. اول داد میزنه. میگی چرا داد میزنی آروم حرف بزن. بعد بد و بدتر فحش و ناسزا. نمیزاره با دوستات بری باشگاه. نمیزاره یک ساعت مال خودت باشی. نمی زاره بری خونه مادرت. از یه جوان به مدت یکی دو سال یه پیرمرد میسازه. هرجا هم میری از زنها دفاع می کنن. این زنها هستند که مردها رو بیچاره کردن. اول عاشق شدیم، با عشق ازدواج کردیم. جفتمون تحصیل کرده. از هر لحاظ خوب هم از قیافه هم از تمام لحاظ ها. بعدش زندگیمونو به آتیش کشید. اصلا یه آدم دیگه. زن ها میخوان پدر مردها رو در بیارن. خدا کنه صبح که بیدار میشم مرده باشه هم اون هم همه زنای عصبی و بی تربیت و نامرد
منم زنم خیلی عصبیه و به حرف حساسه و هر حرفی میزنم سریع موضع میگیره،جرات ندارم خانوادمو ببینم.
شاید خانومت نیازداره بهش محبت کنی. کاش آقایون متوجه شن وقتی زن داد میزنه یا توهین میکنه ازکمبود محبتشه. دوست داره جلب توجه کنه دوست داره بهش توجه کنین
سلام دوست عزیز باور کنید فقط شما نیستین منم همین مشکلای شمارو با همسرم داشتم که داره به طلاق کشیده میشه بلای به سرم اورده افسرده و بدبخت شدم هر روز گریه میکنم دختری ۲۳ساله ام تو سن من همه شادن ولی من تو این دوران حساس همش دادگاه و گریه افسوس خوردن زندگیم که به باد داد همسرم نمیتونم ببخشمش شما هم به فکر سلامتی روح و روانتون باشید وقتی بامهربانی و عطوفت با این گونه افراد رفتار کنی ولی بدترشن و حس قدرت طلبیشون بیشتر میشه باید اینارو خط بزنی و به دور از این دسته افراد زندگی کنی حتی شما فرزند داری میتونی شما بهشون اخلاق نیکو و….یاد بدی در اینده دچار افسردگی و رفتارهای پرخطر و پرخاشگری نشن موفق باشی
توانمندی
خدا صبر بده
فرارکن ازدستش
اقا زنان همه از یک جنسند …….والا من ۴ ساله زندگیم سیاه شده سره اینکه دلسوز مردم بودم ….با یه خانم اشنا شدم که مطلقه بود و از همسر اولش جدا شده بود و یک فرزند هم داشت ایشون به من پیشنهاد ازدواج داد و من هم از سر انسان دوستی و اینکه گناهی نداشته که جدا شده با اینکه همه خونوادم مخالف بودند پذیرفتم …..الان ۱ سال اول زندگیمه ولی نابود شدم ..نمیدونم چکار باید کنم…زنم فوق العاده عصبی است و تا بحثی بشه اصلا از هیچ چیز و هیچ کس واهمه نداره و حتی از پدر و مادر خودش و بددهنی و فحش و ناسزا میگه به خانواده من ….زندگیم را هم جهنم کرده باز هم من میگم اینو اگه طلاق دادم چه کار میخواد بکنه …همه حرمتها را از بین برده حالا میفهمم شوهر قبل از دستش چی کشیده بود …….۴۰ سال تو این ۱ سال پیر شدم ……دلم برا خونوادم میسوزه و نمیتونم هیچ جوابی بهشون بدم…آقا روزگار عوض شده و جای زن و مرد عوض شده
اصلا عمر و جوونی خودتو بخاطر یک روانی هدر نده هرچه زودتر خودتو خلاص کن
هر یک روزس که دیرتر اینکار رو بکنی از عمر عزیز و جوانیت هدر دادی
شما چیزی براش کم نگذاشتید ،از لحاظ عاطفی و مالی،خاطره تلخی …
طلاق سریع…
سلام دوستان عزیز پس کارشناس هم نمیتونه جواب سوآلهای منو بده
خانمها گل هستند باید مثل
گل با اونها رفتار کنید
من خودم یه خانمم و کلا شخصیت آرومی دارم. مگر زمان های بخصوصی که واقعا عصبیم میکنه. مردها باید یاد بگیرن چیا خانمشون را عصبی میکنه و از انجامش خودداری کنن. مثلا جواب ندادن تلفن دیر اومدن همش تو گوشی بودن بدقول و دروغ گفتن اینا به شدت منو عصبی و بی اعتماد میکنه و کاملا هم حق دارم
ببخشید خانم محترم.
اینها که شما گفتی هر موجود زنده ای رو عصبی میکنه. اگر به یک حیوان هم بدقولی کنی عصبی میشه. تو این شکی نیست. اما نکته اینجاست که شما باید ببینی چکار میکنن خانمها که مردها بدقول میشن؟ یا میرن تو خودشون؟ یا چرا تلفن جواب نمیدن؟
شما خیلی قشنگ میتونی مرد رو به سمت همه این چیزها سوق بدی…
اینم جواب مسخره و غیر منطقی
همه خانوم ها گل نیستند بعضی هاشون مثل کاکتوس میمونن. اونی که گل هست باید مثل گل باهاش رفتار کرد
سلام دوستان کارشناسی یاآدم دلسوخته ی پیدا نشد جواب سوال منو بده
تو که میگی زن اولم فلانه و فلانه چطور همچین زنی کار به هووش نداره!!!!!!!!!!!!
سلام
من توصیه می کنم فایل صوتی دکتر فرهنگ در مورد خانواده موفق رو گوش کنید و عمل کن و صبر داشته باش تا اثرشو ببینی .
و همچنین سمینار آسیب شناسی خانواده از دکتر حورایی رو گوش کنید.
من دو ماهه ازدواج کردم خانم من هم کمی عصبی و زودرنجه وقتی به توصیه های این دو بزرگوار عمل می کنم وضعیت خیلی بهتر می شه و احساس می کنم توی این دو ماه خیلی بهتر شده. ان شاءالله بهتر هم می شه .
سلام پس کسی نمیتونه جواب سوال منو بده حتی کارشناس
سلام پس بااین ۱۴هزار نفری که بازدید شده حتی کارشناسانم نمیتونن جواب سوآل منو بدن
به نظر من مردای دوزنه آدمای بلهوسی هستن که به یک نفر قانع نشدن
آیا مردها حق اظهار نظر ندارن .فقط زنها هستند که مردها بابد اونا را درک کنند .پس کی باید مردها را درک کنه.خوب مردها هم اعصاب دارن .دل دارند.خوب به کمی هم زن ها اونا را درک کنند
..پریوش
اون از رابطه تون لذت نمیبره ،نمیتونه بگه ،و این با گذر زمان بدتر هم شده ،خاطره های نچسب بدون اینکه خودتون در جریانش باشید براش ساختید ،الانم که بچه ها بزرگ شدن…یا تو خرجی خوراک و پوشاک براش کم گذاشتید یا تو خرج احساسات و درک احساساتش ،که الان مونده و ریشه پیدا کرده ،نیازبه مشاور دارید خانوادگی نه فقط شما و خانومتون
سلام دوست عزیزم من از لحاظ خرج یا خوراکی چیزی کسر نذاشتم حتی محبت. کارشناس برنامه هم گفته مشاوره ولی فایده نداره آخه خیلی ساله بهش میگم بریم مشاوره ولی بهم توهین میکنه
دوست عزیز سلام
در صورتی که همسر شما در مراجعه به مشاوره شما را همراهی نمی کند، شما همچنان می توانید به تنهایی از مشاور کمک بگیرید.
به امید زندگی پر از نشاط و شادابی برای همه شما دوستان عزیز
ارره داداش تو فرشته پاکی هستی همه چیزا هم تقصیر زنته
من شنیدم همیشه تو اختلافای زن و شوهری دوطرف مقصرن
مشاوره لازم نیست اگه واقعا ازاین وضعیت خسته شدی و تصمیم جدی گرفتین که زیبا زندگی کنی و لذت ببری باید اون زندگی رو بسازی هر چند اولش خیلی سخته ولی مطمئن باش موفق می شی .
گفتم که اجرا کن و صبر داشته باش تا اثرش نمایان بشه .
سلام داداش من قصه زندگی شما قصه زندگی منه همدردیم خودم کردم که لعنت بر خودم باد
به نظر من سلامت روانی هر شخصی از همه ی این چیزا مهم تره اگر همه ی اینهایی که گفتین درست باشه فقط یک آدم نادان میتونه با همچین شخصی زندگی کنه حتی اگه تو خیابون بخوابید مطمعنا خوشحال تر از این خفت و خاری که دارید میکشید خواهید بود طلاق بهترین گزینست
برو مشاوره. من بودم جدا شده بودم والا
البته شاید اگر دقیق بررسی شه مشکل جای دیگه باشه
ممنون داداش گلم
والا بنظرم طلاق بگیر جداشین. بخدا ارزش نداره. غصه بچه هاتو نخور.خدا بزرگه. زندگیتو تغییر بده. داداش منم تلخی زندگی چشیدم. این زندگی دیگه خوب نمیشه
درکل بگم یک دیوانه از دیوانه خانه بیاری به مرور زمان میبینی اون دیوانه خوب شده و بلعکس، خودت دیوانه شدی جای اون. کارشناس و بقیه همه نظرشون خوبه. خدا اینقدر بهم قدرت داده که هیچ وقت عصبی یا پرخاشگر نشم. روز به روز هم تجربه زندگیم بهتر میشه. بیشتر به فرزندانم، خودم مشاوره میکنم. هر چی بخوان براشون تهیه میکنم. از لحاظ مالی و عاطفی براشون کم نزاشتم. راستی شما اگه منو ببینید خیلی نسبت به سنم جوانم. هر کسی منو دختر پسرمو ببینه میگن خواهر برادرن. هر چه قدر که اذیت میشم جوانتر میشم. همیشه سعی میکنم کسی گرفتاری خانوادگی داره بهش کمک کنم. خدا رو شکر هرموقع که به بحث میکشه از منزل میزنم بیرون. چندساعت دیگه بر میگردم منزل
روانیکه دیگه خوب نمیشه برو زن دیگه بگیر داداش
نترس این قدر هم مظلوم نیست گرفته
خدا بهت رحم کنه از این زنهای روانی زیاده feranki
سلام ht feranki عجب زندگی داریا من جات بودم ترکشون میکردم برای همیشه
سلام
در حل مشکلات از خداوند بزرگ کمک بگیریم و راهنمایی بخواهیم. در آخر الزمان بسیاری از این اتفاقات پیش رو داریم. به خدا توکل کنیم و بیشتر و عاقلانه تر در امر ازدواج دقت و سختگیری کنیم.
اقا حمید درود خدا بر شما
گل کفتی رفیق بی کلک
سلام ht feranki یجورایی دام به حاات میسوزه خدا کمکت کنه چقدر مردم پیغام گذاشتن برات. الهی گره کارت باز شه. توکل به خدا
در جواب به شما دوست عزیز چند نکته رو خوبه بگم
اول اینکه شما شدیدا همسرتون رو دوست داشتید که اوایل زندگی اسمی از طلاق و …. رو نیاوردید واسه خودتون ، مشکل شما یه مشکل ریشه ای هست و چند سوال باید از سمت همسر شما پاسخ داده شه ؟
همسر شما چرا ازدواج کرد؟
آیا اصلا شما رو دوست داشت؟
سابقه خودکشی قبل از ازدواج داشته و امیدش به زندگی چقدر بوده؟
و خیلی سوالات دیگه که نتیجش رو میتونم اینجور براتون بگم
احتمال زیاد همسر شما دچار بیماری افسردگیه و بارها به انتها رسیده ، هیچ حس دوست داشتن و خانواده داری در ایشون نمیتونه به وجود بیاد چون ذهنیت ایشون نسبت به زندگی خیلی وقته که عوض شده و تغییر کرده
سعی کنید با هر روشی که میتونید با کمک روانشناس اول به درون ذهن همسرتون نفوذ پیدا کنید. قطعا فحش میخورید و جبهه گیری های زیادی انجام میشه ، در نهایت هدفتون این باشه که باهاش به قول عام درد دل کنید و حرفاشو بشنوید ، از راه های طبیعی استفاده کنید واسه آروم شدنشون (بعد از اینکه اعتمادش جلب شد ) مثلا کارایی که دوست داره باهم انجام بدید. ممکنه همسرتون هنوز در حسرت گذر زمان و تموم شدن حس و حال جوانیش باشه که اینو هم میتونید با هم حلش کنید
بعد این جریان میتونید از درمانهای گیاهی اعصاب استفاده کنید تا همسرتون آروم شه ، حتما حتما خودتونم کنارش بخورید تا حس نکنه بیماره ، کلماتی مثل آروم باش و مشابه هرگز استفاده نکنید
اگه جواب نگرفتید حتما باید به روانشناس مراجعه کنید هر دو شما(هیچوقت تنهاش نذارید )
به خاطر فرزندانتون و عواقب طلاق و شرایط جامعه واقعا تا میتونید به جدایی فکر نکنید
سلام آقا مجید گلم
داداش من چشم همین کارها رو انجام دادم، ولی فایده نداشت. روز به روز بدتر میشه. الان چند وقتیه سرمو به گوشی گرم میکنم. بچه هام جدیدا خیلی بد شدن. پرخاشگری زیاد میکنن. انشاالله داداش خدا کمک تو برادر گلم آقا مجید کنه. خداهم به من رو کنه. راستی همسر من منو دوست نداشته. هیچ وقت. در ضمن ۹ سال ازم بزرگتره
سلام برادر. فقط اینو انجام بده و بس. هم زنت و هم بچه هات آروم میشن. تو خونه با زنت و بچه هات آروم صحبت کن. همین. بعد مدتی همشون هم احترام یاد میگیرن و هم آروم میشن. تمام
ای بابا طلاق چیه؟!!!
راستی ها تا بخوای دیوانرو خوب کنی خودت دیوانه میشی ایول ht franki66
داداش تو از تغییر میترسی. یا طلاق بده تمام به زندگی خفت بار ادامه بده یا خودت رو بکش یا اونو انتخاب کن تمام
باسلام به دوستان عزیزم سال ۱۳۹۶ بر همگی مبارک از خدا خواستارم امسال سال خوب وپر برکت وپرروزی در پیش داشته باشید از دردسر مریضی بی پولی وووووووو دور باشید هموطنانم امسال که سال تحویل شده چند ساعتی نمیگذره باز هم دعوای خانوادگی من ادامه دارد از هموطنان ایرانیم درخواست میکنم برای من دعا کنن والا چندساعتی از تحویل سال نمیگذره دعوا ادامه داره تورو اون خدایی که شما میپرستید فقط دعا کنین برای منه بنده منم یک انسانم وحق اینو دارم التماس ایرانیان عزیز کنم محتاجم به دعای شما خواهران وبرادرانه گلم انشاالله برای همه هموطنانم سال خوبی داشته باشید سال نو مبارک
برو داداش. خیلی زرنگی!
حداقل یجوری نظر بده که دیگران نفهمن خودتی. خیلی از جواب هایی که واسه پیام های شما میاد، همه اسم ها با حرف “م” شروع میشه… مهسا، مجتبی، مهتاب، مجید، ملیسا… معلومه که خودت داری واسه خودت جواب مینویسی.
هدفت چیه؟
میخوای جلب توجه کنی؟
سلام دوست عزیز هر جوری دوست داری فکر کن حرفت بی جوابه
خخخخخخخخخخخخخ وااای راس میگه
زن من هم خیلی بداخلاق وپرخاشگره برسرهرموضوعی دعوا درست میکنه اگه بخاطر دوتابچه هام نبود سریعا ازشرش خلاص میشدم ولی دلم به حال این بچه ها میسوزه.
منم همینم
من زود عصبانی میشم خیلی. ولی بعدا پشیمونم خیلی
سلام. دقیقا همین شرایط htferanki 66 رو هم من دارم. یک زن بد اخلاق و دو بچه یکی پسر و دیگری دختر. هر روز اذیت و دعوا. کاش ازدواج نمی کردم و یا با شخص مناسب روح و روانم ازدواج می کردم. موهام دارن سفید میشن. فقط عقده خرج کردن چندر غاز حقوق کارمندی منو داره و فکر آینده نیست. htferanki 66 همدردیم
خدا به داد ما آدمهای دلسوز ومهربان برسه. کی میخواد جواب این سختیهایی که ما کشیدیم رو بده. واقعآ سخته. به نظر من اینجور آدم ها همیشه گرفتارن، چه در ظاهر، چه از درون. دوست عزیز فریاد تنهایی به امید آرزوی بیشتر در زندگی آینده تو دوست عزیزم
ممنون .
htferanki66
سلام به دوستان
به نظره بنده زن شما سلطه جو هست. اگر شما ویژگی های زنان سلطه جو رو مطالعه کنید متوجه میشید که زن شما سلطه جو هست یانه. از ویژگیهای زنان سلطه جو اینه که اونها بد بین هستن. گیر زیاد میدن و سر کوچکترین مسایل بحث و انتقاد مزمن میکنن. سعی میکنن شما رو از خانوادتون برای کم شدن قدرتتون دور کنن. حرف حساب تو کتشون نمیره. انتقاد پذیر نیستن. عصبی هستن. رفتارهای بدشون رو توجیه میکنن و فرافکنی میکنن یعنی رفتارهاشون رو تقصیر شرایط و دیگران میندازن. یعنی رفتارهای زشتشون رو عکس العمل رفتار دیگران میدونه و درست میدونتش و… تو اینترنت بزنی میاد.
راه حل شما روانپزشک هست با دارو خوب میشه عزیزم.
سلام به داداش گلم محمد راست میگی تو کل کارهای من خیلی دخالت میکنه. تو ۱۲ ماه سال شاید ۱ماه خوب باشه. بقیه ۱۱ ماه همش دعوا و دخالت و پرخاشگری میکنه. والا من تو اینترنت مطرح میکنم حرفهامو. والا روم نمیشه به همکار یا کسی دیگه بگم. همه دوستان خیلی انتقاد کردن. هر کسی دلیل خودشو گفت. خوب بود به تجربیاتم کمک کرد. ولی مثل شما کسی اینجوری انتقاد نکرده بود. ممنونم ازت اولین کسی بود که همه نظرات منو درک کرد و کلیه دوستانم واقعآ کمکم کردن. ممنونم از همه و مدیر سایت محترم.
باتشکر از همه دوستانم. ممنون از راهنمایی همه ایرانیان عزیزم.
دوستتون دارم
تمام مشکلات بشر از بی ایمانی و بی دینی هست. اگر این زنان مقید به دین بودند و به سفارشان امامان درباره زندگی گوش می کردند، اینطور روانی و پریشان حال نبودند و شوهرانشان را اذیت نمی کردند. جایگاه زن بد اخلاق ، آتش دوزخ است.
htferanki 66 چند کتاب مذهبی درباره خانواده و رفتار زن و شوهر به همدیگر به زنت بده تا مطالعه کند شاید از راه شیطان دست بردارد وگرنه طلاق این زن واجب هست.
یک سوال دارم آیا حجاب و پوشش یک مسئله شخصی است؟
یعنی به همسر ربط داره یا نداره؟
سلام بله آقا امیر ربط داره چون زن و شوهر در یک نقطه قرار دارن. پس همسر شما و خود شخص شما میتونه دخالت کنه که شما یا ایشان چه جور حجاب خود راحفظ کنید
اگه آقا امیر ربطی نداشته باشه زندگی دو طرف بی فایده خواهد بود. عمرتون را الکی علاف کردین. درکل همسران باید حرف همسر خودشونو گوش کنن تا زندگی موفقی داشته باشند. اگه نه زندگی بی معناست و فایده ای ندارد
سلام آیا دختری هست که با مادر شوهر میونه خوبی داشته باشه؟
سلام سالار مهم اینکه مادر شوهر مثل مادر خود میمونه پس باید احترام گذاشت اونی که اهل دلش باشه با جلاد هم زندگیه میکنه نکته مهم خود شخصه که چه جوری باهاش راه بیاد
خدا بهت صبر بده. منم دو سال میشه با زنی عصبی و پرخاشگر سر میکنم. دوازده ساله زندگی میکنیم. وقتی باهام بحث و دعوا میکنه. میزنمش!!!! با من قهر میکنه. باپ سرم هی شوخی و بگو بخند میکنه… منم نمیدانم چکار کنم. دو سه بار این وضعیت برام هست. بعدا باز میرم آشتی میکنیم. به پدر و مادرش هم گفتم فایده نداره
سلام آقا فرهاد فایده نداره زندگیت یک موقع مثل من سنت گذشته و عمرت بر باد رفته. من که میبینی مجبورم با دعوای همسرم زندگی میکنم. به خاطر اینکه هیچ کسیو ندارم برم پیشش. اگه بیرونم باشم شب جام توی خیابونه
سلام آقا فرهاد. زن زدن نداره. به جای دعوا کردن یا زدن، یکبار گل بگیر براش، گردش ببرش… ببین چه جوری باهات خوب رفتار میکنه. البته همسر من یک آدم استثنائیه. قلبش ازسنگه
موفق باشی
از خونه بندازش بیرون چند روز راهش نده هر کدوم از بچه ها طرفداریش کردن هم باهاش برن بعد چند روز ادب میشه برمیگرده
آقا حمید اون قدیما بود مرد زنو پرتش میکرد بیرون. اگه توجه کنی ۴۰ تا امضا کردی تو قباله ازدواج. الان قانون با زنه، نه مرد. جواب حرف آقا حمید
اگه قانون با زن بود که همون اول که رفتی دومی رو گرفتی پوستتو میکند
سلام آقا حمید. شما دیگه چرا؟ اگه اون بنده خداها بیرون از خونه بندازیم یا من یا دیگران با اون آدم جلاد یا روانی فرقی نداریم. پس همیشه نسبت به رفتارت و عصبی بودنت صبور باش نه بیا دل مردمو خالی کن. روحیه بهشون بده
اگه به جای اینکه این قدر درددل برای دیگران بنویسی ، همین ها رو برای زن و بچت نوشته بودی ، مطمئنا تا الان جواب گرفته بودی
وقتی گوش شنوایی نباشه هیچ فایده ای نداره
بیشتر این تنش ها از سوی مرد یا زن در کشور ما ناشی از ندانستن امور پایه ای روابط درست بین طرفین است و در فکر چاره هم نیستند مثل مراجعه به مشاور و یا رجوع به منابع علمی
یعنی زندگی در جهل مرکب. به امید اشاعه فرهنگ کتاب خوانی.
سلام دوست هم درد. کل این چیزهایی که شما فرمودید را من راهشو رفتم… ولی کو گوش شنوا. یا علی
واقعا بعضی وقتا زندگی سخت می شه.
زنی که یه عمر عاشقش بودی الکی عصبانی میشه… داد می زنه… و خلاصه کل زندگی رو به خاطر یه چیز الکی می فرسته هوا… همش دردسره… همش بدبختیه… یکی غرق شادیه و یکی هم تو لجن زار بدبختی فرو رفته…. خدا به هممون صبر بده.
یه زن اگه عصبانی بشه دلیل داره . اگه داد و بیداد میکنه دلیل داره . مگه اینکه بیمار باشه . داد و بیدا میکنه چون راهی غیر ازین نداره . وقتی شوهرت خسیس باشه و این مشکل هیچ جور حل نشه، وقتی تورو با هزار دوز و کلک به دست بیاره و بعد ازدواج بفهمی دروغ گفته . وقتی همش باید از جیبت پول خرج کنی و شوهرت حتی دلش نیاد یه شکلات برات بخره و از دوست داشتن فقط قربون صدقه های الکی رو یاد گرفته باشه و به هیچ کدوم از نیازهات توجه نکنه، معلومه که هرچیزی رو بهونه میکنی برای داد زدن سرش
سلام مهری خانم شوهر شما به نظر من اگه سر کار بره، معتاد هم نباشه، شما کلاهتونو بالا بندازید؛ بهترین شوهرو دارید. اگه پول هم نداشته باشه، محبت که داره که هیچ خریدنی نیست.
مهری خانم شاید مثل همسر من مریضه. اگه پرخاشگری میکنه با شما و اگر شما رو هم کتک میزنه یا خسیس بازی در میاره حق با شماست. ولی اگر دستش خالی باشه، حق با همسرتونه. همه همین مشکلو دارن. اگر داد میزنه سرتون، مشکل عصبی داره. خدا کمکت کنه
مردی که اینقدر خسیسه که وقتی هم که می بردت بیرون برا گردش فقط میبردت برا هوا خوری معلومه که هر زنی رو عصبی میکنه . وقتی که بهترین جشن تولد رو براش میگیری اما اون شب تولدت رو زهر میکنه معلومه که تنها راهی که داری اینه که با هر بهونه ای سرش داد بزنی . بدبختی اینه که بعداز یه مدتی عیب خودش رو نبینه و اسم تورو بخاطر داد زدنات بذاره بیمار روانی . و تو مجبوری که فقط و فقط ساکت باشی برای اینکه به چیز بدتری متهم نشی . نمیدونم دارم تقاص چی رو پس میدم ؟
سلام مهری خانوم. والا یجورایی شبیه من هستی شما. همسر منم همینطوره. برعکس همسر شما من وقتی میبرمش گردش همه چیز برایش تهیه میکنم. از خسیس بازی هم متنفرم. ولی هرسری بردمش گردش جز دعوا و استرس برای من درست نکرد. همیشه من هم در عذابم. در کل بهتون عرض کنم، راهی که از اولش یعنی ازدواجی که ما انجام داده ایم اشتباه بوده. منم نمیدونم تقاص چیو پس میدیم. آخه به درگاه خداوند یکتا چکار کردیم. آدم مهربان و خوش قلب همیشه این راهو پشت سر داره. سختی.. ذلت… خفت…
درضمن مهری خانم، من رفتن به باشگاه رو به شما توصیه میکنم. بیشتر به خودتان اهمیت دهید. اول فکرتونو آزاد کنید. زیاد هم حساس نباشید. روز به روز خودتونو داغونتر و پیرتر میکنید
منم گیر یه زن بد اخلاق افتادم به خاطر بچم۳ ساله ام فعلا دارم تحملش میکنم!نمیدونم تقاص کدام گناهه! فقط از خدا میخواهم زودتر فرجی حاصل کنه!
امین عزیز سلام
برای چشیدن طعم یک زندگی شیرین و پر از خوشبختی، و به منظور کمکم به روحیه و آینده فرزندتان به شما پیشنهاد می کنیم که به همراه همسرتان، هرچه سریع تر به مراکز مشاوره مراجعه کنید.
به امید روزهایی زیبا
موفق باشید
سلام سارا هستم متولد ۶۳ پانزده سال است ازدواج کردم دو تا پسر دارم اولی ۱۴ سالش و دومی ۴ سال ۷سال از شروع زندگی گذشته بود که فهمیدم شوهر نامردم بهم خیانت کرده با هزار خواهش و تمنا وبا پا درمیانی بزرگتر ها و توبه کردن خودش بخشیدم به خاطر پسرم الان هم دو سال که مدام دارم به هر طریقی خیانت های پی درپی میبینم خیلی گذشت کردم به خاطر فرزندانم دیگه خسته شدم ماندم سر چند راهی نمیدونم چکار کنم
زن عصبانی دارم حاضرم هرچه دارم بدم اخلاقش خوب شود
سلام آقا مهدی. بعضی از همسران فرقی نداره زن باشه یا مرد. خودشان تقصیر کار هستند و بعضی ها هم واقعا روحیه مریضی دارند. از نوشته شما هم تو این سایت معلوم نمیکنه که شما یا همسرتان پرخاشگری میکنه. فقط خدای بالا سر میبینه که واقعا شما عصبی هستی یا همسرت. البته به خانواده همسر هم ربط داره که چه جور این آدم را تو راه راست هدایت کنه یا تو راه نادرست. برای کل دوستان عزیزم از خداوند میخواهم که به خواهرها و برادرهایم کمک کنه
سپاس از مدیر سایت 💑👫💪👌👞👠
سلام
بعضی از دوستان که مشکل پرخاشگری خانم هاشون را دارن خدا فقط باید بهشون صبر بده. من این چیزی که الان از زندگی خودم را تجربه دارم مینویسم.
خانم من مشکل روانی داره و من حتی چندین بار بیمارستان به خاطر همین مسایل بستریش هم کردم. ولی چند وقت بهتر میشد مثلا. و دوباره همون آش و همون کاسه.
پرخاشگری و حرکات روانی درست کردن خانم من دلیل های خاص خودشو داره. این برمیگرده به دوران کودکی و نوجوانی اون که تو شرایط پرتنش یا مادر عصبی و روانی. بعضی از دوستان میگن روانپزشگ برن درست میشن یا با صبر درست میشه. هیچکدوم درست شدنی نیست چون صبر کردم و اون برعکس قدرت کنترلش بهم زیاد شد و هر روز من ضعیف تر شدم و روانپزشک هم که میبرم خانمم میگه: خوب من بیمارم… باید با همه چیز من کنار بیای. دارم با تمام تجاربی که کسب کردم یک راه حل خاص را که خودم پیدا کردم امتحان میکنم
سلام داداش گلم دنیای صبر. دقیقآ با هم همسفر هستیم. تو تنها کسی بودی که شبیه خودم هستی. از خدا خواستارم کمک ما بندگان کنه. فقط از خدا صبر وشکیبایی خواستارم. در ضمن داداش باشگاه یادت نره. ۱ ساعتیو مثل من در باشگاه سپری کن. انشاالله خدا کمک هر چی آدم بی کس کمک کنه. در ضمن نماز یادت نره تا خدا صبر و صبوریتو زیاد کنه. فرقی نداره زن باشه یا مرد. هیچ چیزی جز سلامتی به دادمون نمیرسه. راستی داداش موقع دعوا ۱ یا ۲ ساعت بیرون در فضای سبز سپری کن. خداوند کسیو که دوست داره زیاد امتحانش میکنه موفق باشی داداش😍😍❤💪💪
دقیقا برای من هم همین اتفاق افتاده و الان خانمم فقط روی من کنترل کامل داره. ترسم از اینه که یه روز بگه بمیر و من مجبور بشم بمیرم
سلام
نمیدونم چی بگم چون واقعا توی زندگی خودم موندم.فک کنم ریشه همه مشکلات پوله. چون من خودم واقعا خوش اخلاق و مهربونم اما زنم با کوچکترین موضوعی شروع به بی احترامی میکنه؟ نمیدونم چرا قانونی نیست که از این جور زن ها شکایت کرد. هرجا میرم میگن همش حق با زنه. پس حقوق مردی مثل من که زن بی لیاقت داره چیه؟
سلام آقا رامین. تمام زندگیو نمیشه با پول خرید. اگه خریدنی بود آدمها همه زنده بودن، نه زیر خلوارها خاک. پس هیچ چیزی جای محبت را نمیگیره. یادت باشه همه چی پول نمیشه😊
سلام
من چون یک مردم، میگم شاید بهش بی توجه بودی. ولی کلا مردها تنوع طلب هستند. خیلی کم پیدا میشه که مردها موقعیت خیانت براشون پیش بیاد، ولی ازش بگذرن. ولی بر عکس، من با اینکه خیلی به زن و بچه ام علاقه دارم، همسرم پرخاشگره. همیشه هم ازش یک چیز رو خواستم… عصبانیتش را کمتر کنه؛ اون هم بخاطره بچمون… نمیخوام اون هم بزرگ که شد، عصبی بشه. اما کو گوشه شنوا.
شما در مقابل اون کاراش بهش بیشتر توجه کن. بزار خودش به جایی برسه که خودش برگرده… اگه زندگیتو میخوای. فقط نظرمو گفتم. ببخشید
سلام اقا جان. کمی هم فرهنگ اصیل ایرانی را چاشنی زندگیتان بکنید. مثلا قبل ار اینکه زن و بچه برای شما و در هر مورد خواست عرض اندام کند، سریعا فرمان بشین صادر کنید تا حواسشان جمع باشد که حرف اول و اخر را من میزنم و نتیجه را من گرفتم… همه ساکت. موفق، مهندس، پزشک، زن، مرد، کارمند، بازنشسته و همه با هم مهربان باشیم… چون خوبی خوبی می آورد
رومانتیک
باسلام من حدود ۸ ساله ازدواج کردم. خانمم از همون اول عصبی و پرخاشگر بود (حتی باعث شد همون قبل از آزمایش خون شناسنامه شو ببرم، بدمو بگم نمیشه… نمیتونم)
ولی مادرش میگفت درست میشه اینطوری نمیمونه.
درست که نشد، روزگارم تباه شد. چندین بار (چون فکر میکردم مشکل ازمنه) مشاوره رفتم ولی ایشون از اومدن امتنا کرد تمام خانواده فامیل وحتی دوستانمو ازم جدا کرده
بخاطر دخترم ک الان ۷ سالشه خیییلی کوتاه اومدم ولی هرچه من محبت میکنم هرچه دار و ندارم را به پاش میریزم (از لحاظ مالی) فایده نداره و کافیه من بپرسم حال پدرت چطوره… سریع جبهه گیری و پرخاشگری شدید میکنه. طوری که همسایه ها خبر دار میشن و بعد هم وسایلش را تو کیف میکنه و راهی خونه بابا…
(در ضمن من ایشون را خیلی دوست دارم و دخترم هم)
از شما عاجزانه تقاضای کمک و یاری دارم ایشالله خدا به همگی صبر بده و یاریمون کنه. ممنون
سلام داداش گلم آقا saeed. همان طور که مدیر سایت به همگی و بنده فرمودن که مشاوره برن، شاید کمکی بشه به زندگی شما. من هم رفتم و خیلی بهتر شدم. البته تنهایی نه با همسر و فرزندانم. آقا سعید گل، داداش یک ماه همانی شو که همسرت میخواد. هر چیزی که دوست داره همان کار را برایش انجام بده. واقعآ اگه دوستش داری و هم فرزند تو هر خواسته ی داشت برایش انجام بده. گل بخر، نوازش کن، تفریح ببر، بزار ببینه که دوستش داری. اگر در عرض یک ماه تمام کارهایی که گفتم انجام دادی، اگه نشد سریعآ به مشاوره مراجعه کن. شما هم اگه نتونی درکش کنی دنیا رو که هم بهش بدی، همان کاریو که میخواد انجام میده. در ضمن به جای پول دادن گل بخر و تفریح. هر خواسته ای که داره انجام بده. انشاالله که زندگی داداشم سعید روز به روز بهتر بشه. در ضمن بعضی از همسران به گوشی خیلی حساس هستند، پس حواست باشه در مواقعی که خونه هستی گوشی دستت نباشه و غیبت هم نکن. همیشه ساکت باش. همیشه از سرکار هم به منزل برگشتی خودت کارهای خونه انجام بده. فقط خواهشن یک ماه اگه این کار جواب داد که خداروشکر اگر جواب نداد به مشاوره برو حتما. چون در روزگار نزدیک هم خودت هم ناخواسته مثل همسرت، عصبی میشی یا با دیگران پرخاشگر میشی، پس عجله کن… زندگی یک عمر است، نه بازیچه. حواست جمع باشه. مثل بنده تا این موقع شب بیدار نمونی اثرات منفی رو در پیش داره. داداش سعید من به شما ورزش را پیشنهاد میدم ۱ساعت برای خودت باش در باشگاه چون تاثیرات خیلی مهمی برای اعصاب و روان داره. آرزوی من سلامتی هر هموطن عزیز هم خواهران هم برادران عزیز. ممنون از مدیر سایت یوطب که واقعآ بعضی از آدم ها احتیاج به این سایت دارن. موفق و موید باشید دوستان گلم و داداش سعید 😍🙌👴👩💑👪👫👀💪❤🌟💐🌷🌹🌼🌝
خیییییلی ممنونم از راهنماییتون ht franki 66. شما ماشالله خودتون دیگه یه پا مشاورید
من اینکارو هم انجام دادم… درجواب اینو شنیدم: الکی دستو پا نزن من آخرش از تو جدا میشم… یا پیشنهاد میده بیا یه خونه جدا برای منو دخترت بگیر خودتم برو زن بگیر…
موندم آیا باید به این حرفشم جدی فکر کنم و عمل کنم یا اینکه چون دوستم داره ناز میکنه؟!!!!
ولیکن شما درست میگین و حرفتون حرف تمام مشاورها است. در صورتی که طرف مقابلتون از این مساله سوء استفاده نکنه و این تلاش شما (به جهت بهبود روابط) را به پای ترس از مهریه و نفقه و هزار چیز دیگه نذاره
باز هم اگر راهنمایی کنید، ممنون میشم…
سلام آقا سعید، داداش گلم.
در جواب حرفهای شما همسر شما هزار دلیل داره این حرف ها رو به رخ شما میکشه. چند دلیل داره که الان خدمت شما عرض میکنم.
اگه همسر شما بهتون میگه زن بگیر شاید چیزی از شما دیده یا اگر هم ندیده تمایل به زندگی نداره. اون چیزهایی که من برای شما نوشتم جواب نداد میتونی چند کار دیگه انجام بدی. سوال؟ بعضی از همسران چند دلیل داره که پرخاشگری انجام میدهند؟ دلیل اول ژنتیک میشه یعنی به ارث رسیده. دلیل دوم اگه بی میلی جنسی باشه یا چیزی دیده یا همیشه عصبانیت نمیزاره. دلیل سوم قند میشه که به عصبانیت کشیده میشه ودلیل چهارم همسر شما علاقه ای به شما نداره و زندگی شما برایش پایان یافته. در ضمن اگه شما را دوست داشته باشه، این همه اذیت چرا؟!! پس این ۴ گزینه که نوشتم یکی از اینها را داره. اگه سو استفاده میکنه که دلیلشو نمیدونم چیه در کل بگم سو استفاده هم هزار دلیل داره. اگه از شما هم منزل برای سکونت میخواهد که شما رو از ۱۰۰% به ۰% برساند که شما دنبال هیچ خواسته یا فکر همسر دیگری نباشی این از تجربیات بنده بود که برای داداشم آقا سعید نوشتم. باشگاه رو که به دوستان ترجیح میدهم به عنوان یک شهروند، یک انسانی که خودش اول این کارو انجام داده نتیجه گرفته یعنی خودم چون ورزش تو روح روان خواب و خوراک و عصبانیت تآثیرات مهمی داره. آقاسعید این چیزهایی که بنده نوشتم جوابشو بدی ممنون میشم سپاس از دوستان خوبم و مدیریت سایت یوطب🙋😍😘💑👪👫💪❤👠👞🌷🌷🌹
دوستان، گوش دادن به موزیک آرام، کمک به اعصاب و روان شما میکنه علم بدنسازی فیتنس به بنده آموخته ونتیجه مثبت به همراه داره و فضای سبز، مسافرت و کسانی که وزن زیادی نصست به قدشان دارند حتمآ چند ماه یکبار به آرمایش چکاپ کامل بروند. از دیگر دلایل پرخاشگری میشه به قند و خون هم اشاره کرد که انسانها از آن ها غافل اند😊😍
راستی آقا سعید گلم داداش مهریه زن واجبه چون شما در سند ازدواج قبول کردی که این مبلغ را پرداخت کنی. چون همسر شما یک عمر ثروتش را به شما بخشیده
سلام و عرض ادب.من یک ساله ازدواج کردم و زن بد جنسی دارم و از خانوادم دورم کرده.بهم فحش میده… حتی به خانواده ام. خوبی ها به چشمش نمیاد. سر هر چیزی زود عصبی میشه و اگر جواب بدی یا ندی روانی وار فریاد میزنه. مشاور رو قبول ندارم چون فکر پول هستن و فکر درست کردن رابطه. یعنی مشاور خودشو جای من نمیذاره و اینو اطمینان میدم همه مشاور ها همینن واقعا کسی خودش رو جای شما نمیتونه بذاره. از محبت و گشت و گذار و کنسرت و رستورانهای آن چنانی و مناسبت های خاص چیزی کم نذاشتم ولی این سایت که اومدم و دیدگاه ها رو که دیدم متوجه شدم اکثر خانوم ها همینن. در ادامه هم بگم که به خاطر آبرو و حیثیت طلاق نمیگیرم چونخیلی چشم دنبالمه که ببینن طلاق گرفتم. ولی برام دعا کنید خیلی تو عذاب سختی هستم .برام دعا کنید
سلام دوست من
دقیقا مشکل منم همینه اقعا بد دهن و بداخلاقه منم از خانوادم دور کرده با حرفای زشتش داره عذابم میده
منم موندم چه کار کنم ولی شنیدم در مقابل همچنین زنهایی بهترین راه بی محلیه خواستم زن دوم بگیرم ولی از آبرو ریزی فامیل میترسم میدونم اگه من ولش کنم بدبخت عالم میشه منم موندم اگه خواستی با هم همفکری کنیم منتظرتونم ممنونم
ممنون
وای خدایا… یه جوری این پیام ها رو نوشتید و بعدش هم همه نظرشون همون بوده که من که زنم، میترسم دیگه ازدواج کنم چه برسه به پسرها و مردهایی که این پیام ها رو بخونن…
دوست عزیز به نظرم نظر مردم نمیتونه زندگی شما رو حل کنه جز اینکه بیشتر وارد حواشی بشین. بهتره به مشاوره رجوع کنین. فک کنم این مریضی توی همه هست که تا یکی بگه من فلانم بقیه هم پشت سرش بگن آره ما فلانیم… یکی نیومد از زنش تعریف کنه. انشالله مشکل همه حل بشه و سعی کنین اینقد به دعواهای زندگی بقیه دخالت نکنیم و راهکارای مذخرف ندین.. فک کنین زندگی خودتونه
چرا شماها فکر می کنید تنها راه طلاقه؟!!! به خدا اگه یه ذره مردونگی داشته باشید همه چی با خوشی حل میشه
دوستان عزیزم سلام
من یه خواهش دارم از همه بزرگواران و اون اینه که خیلی زود قضاوت نکنید. اگه شما به جای خانمها بودید روزی چند بار دعا می کردید که ایکاش « زن » نبودید. هم زن بودن سخته و هم درک کردن زن سخت تر. بیاییم سعی کنیم زن و مردهایی که استثنا هستند را از دیگر خانمها و آقایان جدا کنیم. مقاله ی بالا را اگر خوب مطالعه میکردید، به عوض تشکر از نویسنده، به یکدیگر پرخاش نمی کردید.
اگر زن و مرد از یکدیگر شناخت کافی نداشته باشند سختی هایی را هم خواهند داشت. منظور شناخت جنس زن و مرد است نه شخص همسرتان. کتاب « مردان مریخی و زنان ونوسی » را یک بار مطالعه کنید تا متوجه بشوید که هیچ شناختی از زن و مرد ندارید. حتی زنها خودشان را هم نمی شناسند چه برسد بخواهند مرد را خوب شناخته باشند. زن که موجود زیبا اما در عین حال پیچیده ای است را به همین سادگی نمی شود شناخت.
زمانی که ما ازدواج کردیم این همه امکانات و اطلاعات نبود تا ما را راهنمایی کند تا بتوانیم در انتخاب همسر دقت کنیم اما الحمد لله امروزه با چند ثانیه حوصله، مقاله هایی را میتوان یافت که به راحتی افراد را در انتخاب همسر و ادامه زندگی مشاوره می دهند. البته بحث در این زمینه زیاد است. خداوند امروز به بنده منت گذاشت و نیم قرن عمرم را کامل کرد اما خدا خودش می داند که من هم مانند خیلی از شما بردارانم با همسرم مشکل دارم اما سعی کرده ام با مطالعه ی شخصیت و جنسیت زن، همسرم را بیشتر بشناسم و به توانایی ها و ضعف هایش آگاهی یابم. شما اگر بدانید ارضا شدنِ بموقع و درست یک زن ، چقدر او را دگرگون می کند و بر روی روحیه اش اثر مثبت دارد آنگاه خودتان را ملزم می کردید تا بدنبال مطالعه و شناخت بیشتر زن باشید.
ممنون از همه تون که حوصله کردید
سلام
من ۱۸سالمه. یه ماهه که ازدواج کردم
تو این یک ماه خیلی پشیمونم از ازدواجم
همش فک میکنم شوهرم دوستم نداره و بهم توجه نمیکنه
تو جمع بهم بی احترامی میکنه
با توجه به علاقه ای که نسبت به هم داشتیم فک میکردم اگر ازدواج کنم خوشبخت میشم
ولی الان همش آرزو میکنم که کاش مجرد بودم
تو رو خدا راهنمایی کنید من عاشق شوهرم هستم و میدونم که اونم دوستم داره ولی نمیدونم چرا خیلی زود از حرف های هم دلخور میشیم و بهمون بر میخوره مخصوصا من
همراه عزیز سلام
با توجه به اینکه شما در سن پایین ازدواج کردید باید متوجه این مهم باشید که از نظر روان شناختی تا سن ٢۴سالگی در مرحله انتخاب قرار دارید بنابراین من به شما دو راه را پیشنهاد میدهیم
اول اینکه اگر برای ازدواجتان پیش مشاور نرفته اید، حتما به مشاور معتبر رجوع کنید، تا هم از شما و هم از همسرتان تست های شخصیتی معتبر بگیرند. در نتیجه این تست های شخصیتی، با خصوصیت های اخلاقی و ویژگی های شخصیتی هم آشنا شوید و راهکار هایی برای تقویت نقاط مثبت و همچنین راهکار هایی برای حل ضعف های شخصیتی تان ارائه خواهد شد.
و اما راهکار دوم: اگر شما قبلا پیش مشاور رفته اید و تست پیش از ازدواج را داده اید و مشاور از نظر تطبیق شخصیتی هردوی شما را کنار هم یک “ما” تعریف کرده، حال زمان این است که هر دوی شما با استفاده از متد های مختلف مدیتیشن، تمرین خویشتن داری و صبوری کنید و از همسر خود درخواست کنید که ساعاتی از روز را برای صحبت کردن درباره آنچه که شما را آزرده خاطر میکند اختصاص دهید. یادتان باشد این صحبت باید دوطرفه باشد و ایشان نیز مسائل خود را بازگو کنند. همچنین همیشه به یاد داشته باشید که عمل بد یا خوب طر ف مقابل تان را نقد کنید نه خود شخص را؛ چرا که همه ما دارای صفات خوب و بد هستیم. پس چه بهتر که رفتار خوب یک دیگر را ببینیم و مشوق همدیگر باشیم. بدین صورت درباره مشکلات، با هم به توافق برسید.
در پایان یادآوری میکنم که ازدواج، توافق بر سر مسائل است نه تفاهم
فائزه قاسمی – مشاور روانشناسی وبسایت یوطب
سلام وقت بخیر
من هم یک عروس دارم که تمام نشانه های زن سلطه طلب را دارد. نمی دونیم چه جور باهاش رفتار کنیم. هرکار انجام میدیم میگرده یه بهونه ازش میگیره.
باید با زن سلطه جو چگونه رفتار کرد؟
امیدوارم با این چند خط که تجربه سال ها زندگی با همسر عزیزم هست، به زندگی هموطن های عزیزم کمکی کرده باشم.
ایکاش یه نفر هم میومد و میگفت که یکم به فکر زندگیتون باشید. واسش تلاش کنید. مگه غیر از اینه که دیگران آینه رفتار ما هستند؟؟ زندگی مشترک هم همینطوره. اگر مشکلی بین شماست مطمئن باشید که باید با هم آن را حل کنید، به شما قول می دهم. هر دو باید با هم راجع بهش با عشق و محبت صحبت کنید بعد به یک نتیجه مشترک برسید و به آن نتیجه عمل کنید.
محبت دل سنگ را هم نرم میکنه. اما چجوری باید محبت کنید؟ با محبت از همسرتان بخواهید که با هم صحبت کنید. با عشق از او خواهش کنید. حتی محل صحبت را عوض کنید و به بیرون از خانه، یک جای خوب مثل پارک یا کافی شاپ، برید و آن جا با هم صحبت کنید (بیرون از خانه تا ناراحتی های گذشته کمتر یادآوری شود).
معمولا یک نفر یک اشتباهی یا کاری انجام داده که باعث ایجاد سوء تفاهم شده و طرف مقابل را تحریک کرده. خواهش می کنم که یک دنده نباشید و وجدانتان را قاضی کنید. اگر شروع ماجرا با شما بوده، خیلی راحت، کارتان را قبول کنید. به همسرتان بگویید که من میدانم فلان کار اشتباه را انجام دادم. بگویید که از این اشتباهم ناراحت و پشیمان هستم (آقایون! نگران نباشید؛ از مردونگیتون کم نمیشه، مردونگی به اینه که برای زندگی مشترکتون اهمیت قائل باشید. یه چیز دیگه هم اون پایین هاست که مطمئنم اگه صحبت هاتونو با همسرتون خوب پیش ببرید، به موقع ازش استفاده می کنید) (خانوما! شما هم نگران نباشید که آقاتون پررو بشه. مرد اگه از دستتون ناراحت میشه، یعنی انقدر تو زندگیش مهم هستید که از دستتون ناراحت میشه. و اگر مهم نبود، اصلا به رفتار شما اعتنا نمی کرد. بر عکس مردتون پیش خودش به این فکر میکنه که چه خانوم خوبی دارم که انقدر به زندگیش اهمیت میده، پس من هم باید بهش اهمیت بیشتری بدم و بیشتر بهش عشق بورزم.)
بعد از اینکه اشتباهتون را قبول کردید، به او بگویید که خیالش راحت باشد و دیگر همچین اشتباهی نمی کنید (بهش عمل هم کنید تا حرفتون همیشه باارزش باشه).
وقتی که این کارها را انجام دادید، فقط به چهره همسرتان نگاه کنید، خواهید دید که چگونه یک حس رضایت در چهره اش منعکس می شود. خیالش راحت می شود. خیلی آرام می شود. از لجبازیاش کم می کند و راحت تر با شما صحبت می کند. البته اگر اشتباه بزرگتری انجام داهد باشید، لازم است که کمی بیشتر توضیح دهید و بیشتر به او ابراز علاقه کنید (مطمئن باشید که جواب میده).
عشق و محبت، کلید صحبت با همسرتان هست. در همان بحثی که برای حل مشکل دارید در تمام مدت بحث همیشه یادتان باشد که با عشق صحبت کنید.
بعد از اینکه اشتباهتان را قبول کردید و از لجبازی همسرتان کمتر شد و خیالش از شما راحت شد، کم کم و با عشق و محبت به او بگویید که “عزیزم، من به فلان دلیل کمی ناراحت هستم”. با عشق با او صحبت کنید تا مقابل حرف های شما کمتر جبهه بگیرد. اینطوری به او حس اطمینان می دهیدکه دشمن او نیستید. هرچه قدر شما آرام تر باشید، او نیز سعی می کند که آرام باشد. زیبا صحبت کنید و از کلمات محبت آمیز و محترمانه استفاده کنید. هرچه به او بیشتر احرتام و محبت کنید، او هم با شما همینطور رفتار می کند. آنقدر با هم صحبت کنید تا تمام سوء تفاهم ها حل شود.
نکات کلیدی:
۱- اگر میان صحبت کردن، عصبانی شد، یا چهره اش برافروخته شد یا رفتار ناخوشایندی داشت، او را بوس کنید، به او لبخند بزنید یا با محبت، دست هایش را در دستتان بگیرید تا آرام شود. به او بگویید که چقدر دوستش دارید، عاشقش هستید.
۲- باز هم تاکید می کنم که با محبت باشید.
۳- نگذارید ناراحتی بین شما باقی بماند. ناراحتی اگر باقی بماند در طی زمان باعث سردی می شود. اما این را هم در نظر بگیرید که ناراحتی های گذشته هم قابل حل هستند. ماهی را هرموقع که از آب بگیری، تازه است.
۴- همسر شما همان کسی است که لحظه های بسیار خوشی را کنار هم ساخته اید. همان کسی است که بسیاری از مواقع موجب آرامش و خوشحالی شما شده است.
۵- گاهی اوقات که با پیشنهاد شما برای بیرون رفتن و صحبت موافقت نمی کند، می توانید او را با یک گل خوشحال کنید و عشقتان را به او نشان دهید تا دلش نرم شود. (بعضی ها گل دوست ندارند، از چیزی که خوشش می آید استفاده کنید.)
۶- برای رفع کدورت و ناراحتی چیزی نگیرید که ماندگار و بادوام باشد. این چیزها در آینده نارحتی بینتان را یادآوری می کنند، پس بهتر است که بادوام و ماندگار نباشد.
۷- بعد از اینکه نارحتی تمام شد و همه ناراحتی به خوبی تمام شد، سعی کنید که برای فراموشی این خاطره بد، با محبت کردن و عشق دادن به همسرتان، برای او خاطره و لحظه های خوشی بسازید.
۸- تا زمانی که بین شما ناراحتی هست، محبت کردن فایده چندانی ندارد. قدم اول و مهمترین قدم، صحبت کردن و برطرف کردن سوء تفاهم ها است. بعد از این قدم، تا جایی که می توانید به همسرتان عشق بورزید و به او محبت کنید.
با سلام خدمت همه دوستان, بنده خودم یه زن دارم و خیلی هم دوستش دارم و عصبانیت های گاه و بی گاهش را تحمل می کنم و میدونم تا حدودی حق با اونه. مشکل اینجا است که این کلمه ی ” توجه ,” را چی معنی کنیم ما؟
نیازهای یک زن چه هستند؟ و اصلا آیا مرد هم نیاز به توجه داره یا نه؟ آیا این توجه که مدام خانمهای محترم به اون اشاره میکنن، شامل مردها هم می شود یا فقط یک طرفه است؟
مردی که هرجا زنش اراده کنه بره اون را همراهی میکنه؛ از فامیل تا دوست؛ تا سفر یا گشت و گذار، آیا بی توجهه؟
مردی که هر چی از نظر خوراک و پوشاک نیاز داشته باشه تامین کنه، بی توجهه؟
مردی که همیشه آمادگی برای روابط زناشویی داره و اغلب این زنها هستند که آمادگی ندارند، آیا اون مرد بی توجهه?
مردی که در کارهای منزل از غذا و شستن ظرف و جارو …… کمک میکنه بی توجهه؟
مردی که سه روز در هفته ورزش میرفته یا باشگاه میرفته و عمرش لب به سیگار و هیچ چیز دیگه نگذاشته و به خاطر همسرش سه جلسه در هفته را یک روز در هفته کرده بی توجهه؟
این توجه چیه لامصب که باز هم ما مردها نداریم آخه تا کی؟ لطفا راهنمایی کنید. من و خانمم تحصیل کرده و شاغل هستیم و یه دختر ناز هم از خدا داریم.
ممنون و تشکر.
هیچ زنی الکی عصبی نیست همیشه پای یه ظلم بزرگ درمیونه ، منو همسرم با عشق ازدواج کردیم ، دوماه بعد ازدواج فهمیدم تریاک میکشه ولی نمیتونستم ثابت کنم بعد یکسال مچشو گرفتم به التماس و غلط کردن افتاد که تفننی بوده اونجور که تو فکر میکنی نیست .الان یکساله مدام ازش انواع آزمایشارو میگیرم پاکه ولی من دیگه روانی شدم رفت هر وقت یادش میوفتم دلم میخواد بمیره اصلا نمیتونم گناهشو ببخشم ،خیلی بهم محبت میکنه هیچی برام کم نذاشته همه ازش تعریف میکنن ولی واسه من ارزش نداره ،به شرط گرفتن حق طلاق باهاش آشتی کردم اونم بهم داد ولی باز آروم نمیشم واقعا دارم روانی میشم ،شرایط برگشت به خونه پدرم ندارم وگرنه جدا میشدم ،هر کی از دور زندگیمو ببینه خیلی خوب بنظر میاد ولی دارم از تو میپکم فقطم گرفتن حالش حالمو خوب میکنه
ترانه عزیز سلام
ممنون از اینکه تجربه خود را با ما اهالی یوطب در میان گذاشتید.
به امید روزهای بهتر در زندگی شما و تمام هموطنان عزیزمان
موفق باشید
سلام
من بعد از ۲۶ سال زندگی که ۲۰ سالش خارج از ایران بوده فقط خواستم بگم مطالب زیبا و کاربردی و مفیدی را انتخاب کردین. من تمام راهها را رفتم. تمام مطالب سایت ها راجستجو میکردم و میخوندم. من ۳ سال هست که همسرم کلا عوض شده. من تا دیشب دنبال راه های دیگر بودم. ما مردها کلا مقصریم. من درست از مطالبی که شما نوشتین شاید ۵ تاش را انجام نمیدادم که همان ها باعث شده تا من ۴ ماه از زنم دور باشم و تازه فهمیدم ما انسان ها دانسته مرتکب خطا میشیم. من اگر راحت بخواهم با شما صحبت کنم، اگر بین ۲۰۰ هزار مرد، اینها را بدانند هیچکدام از آنها برای سرقت و خیانت ازدواج نمیکنه. ما همیشه برای رسیدن راه کج را انتخاب میکنیم
و یک مطلبی خواستم بگم من با تمام سختی هایی که خودم به وجود آوردم و خانواده ام مخصوصا اذیت شدن، ولی تلاشم را ول نکردم تا اینکه بتوانم یک راه حل پیدا کنم و دری را برای به نتیجه رسیدن باز کنم. من ۱۰۰ خوبی داشتم اما ۲ تا نادانی هم داشتم که چیکار کرد با من. پس خواستن توانستن است
سلام دوستان
من ۲۰ سال است که ازداوج کرده ام. ۱۰ سال توی ایران زندگی کرده ام و ۱۰ سال میشه در ارورپا زندگی میکنم. متاسفانه از دوران کودکی ما با زبان زور رفتار میکنیم. چون که مادر و پدرها دائم دعوا میکنند. رفتار پدر و مادرها رو زندگیمون تاثیر میگذاره. در دوران مدرسه پسر و دختر در یک مدرسه نیستند. از ۱۳ سالگی تا ۲۰ سالگی آموزش ازدواج نمیبینم. در ۲۰ سالگی ازواج میکنیم، میریم زیر یک سقف. چون شناخت کامل از هم نداریم و آموزش در مدرسه نمی بینیم و در کلاس های ازدواج هم شرکت نیمکنیم، مشکلات شروع میشود
سلام علت همه دعواهای زن وشوهر از بی تقوایی هست. همیشه یک نفر خدا ترس نیست. من همه کار برای خانمم کردم از هر لحاز که فکر کنی. متاسفانه ایشان اهل نماز نیست. در صورتی که قبل ازدواج گفت نماز میخونم. خیلی بد دهنه. روایت هست که اینا خیلی بد عذاب میشن
جالبه فقط مشکل برای خانم هاست در حالیکه علت مشکل خود مردها هستند
زود قضاوت نکن یک وکیل پس از استماع حرف طرفین و جمع اوری اسناد و مدارک و بررسی حرف میزنه
زود قضاوت نکنین
من هفت سال با خانواده شوهرم زندگی کردم؛ توهین و سختی و مشکلات زیاد. حتی نذاشت درسمو تموم کنم و با اینکه شرط کرده بودیم نذاشت برم سرکار و به اهدافم برسم. توی خونه کار کردم اونقدری که درامدم از اون بیشتر شد و خونه و ماشین خریدم اما همه رو به اسم خودش کرد. تمام قسطاش رو هم من میدم. الان حس میکنم پیر شدم و اون هیچ کاری برام نکرده. هر روز با عصبانیت سرش داد میکشم و اینهمه ناراحتی با من هر روز هست. تپش قلب گرفتم وقتی میبینم همسن و سالام بدون هیچ تلاشی صاحب شوهر پولدار شدن و من جوونیمو براش دادم…
با سلام بنده با همسرم رابطه خوبی دارم فقط به دلیل اینکه برادرهای من از. لحاظ اقتصادی از من بهتر. هستند خانمم برخی اوقات خیلی خودشو میخوره و با هم بحثمون میشه.خیلی تو زندگی اونا خردمیشه .راهش چیه که فکرشو تو زندگی خودمون فقط بندازم و اینقدر با همسرهای برادرام خودشو قیاس نکنه؟
سلام سخن تلخ نخواهی دهنش شیرین کن. عزیز من اگه خواستید زندگی براتون شیرین بشه گذشت و صبر کنید برای رضای خداوند و گل برای زن بخرید. چون زن لطیفه ریحانه است. تا گذشت نکنید قطعا به هیچ خوشی نخواهید رسید
خدا لعنت کنه پدر و مادر بد هر زن را که به جای نصیحت آتش به زندگی دخترشان می زنند
سلام ۵ سال پیش با زنی اشنا شدم که بعد ٢ سال باهم ازدواج کردیم خیلی قبل ازدواج باهام خوب بود الان با بودن بچه خیلی همه چی عوض شده دیگه نه میلی به من داره نه حالی واسه چیزایی دیگه من ادمی هستم که دوست دارم خونم مهمون بیاد برن اون اصلا این قضیه دوست نداره ظاهرشو فقط تو مردم حفظ کرده میل جنسیم که اصلا نداره خیلی تنبل من بخاطر اون کار و زندگیمو ول کردم اومدم شهر دیگه خیلی تنها شدم با این شرایط اقتصادی خونه نشین شدم که بخاطر این بود که الان همش میگه تو کار نداری ولی از نظر پول و … مشکلی ندارم کلا در حال لباس خریدن و خرج کردن هست خیلی بهم بی تفاوت شده خانوادشم که کلا با کل فامیل قهر هستن و کل برادر و خواهرش طلاق گرفتن اینم یبار جدا شده بود که با من ازدواج کرد از نظر مالیم به خوانوادش کمک میلیونی کردم که بهم برگردونن که بعد گفتن نمیدیم میخواستی ندی گذشت کردم الانم سر اینکه نیومد بریم تهران پیش پدر مادرم بعنوان اینکه دوره باهم کلی دعوا کردیم که قهر هستیم کلا خوانواده بدی تشکیل دادم موندم توش نه محبتی واسه کارام میشه نه احساسی نه هیچ چییز دیگه از نظر چهرم در حد خوب هستم که بگم بخاطر قیافم که باهم بده توش موندم بخاطر پسرم نمیخوام جدا شم که زندگیش خراب بشه خودم تو تهران خونه دارم که پدرم داده ولی اومدم اینجا بخاطر این دارم کلی اجاره میدم اصلا محبتام کارام جلو چشماش نیست
با سلام
مشکلی دارم کارم داره به طلاق کشیده میشه من طلاق گرفتم زنی که گرفتم هم طلاق گرفته هست یه پسر ۱۳ ساله داره دختر ۱۶ ساله متاسفانه پسر با من نمی سازه چندباری برخورد داشتیم باهم همین بهانه برای زنم شد که بدون اطلاع من با بچه ها خانه ترک کنه یه نامه بذاره بره الان من عدمتکین زدم خانم هم ازش خبری نیست نمیدونم کجاست محل کارم یزد بود اونجا زندگی می کردیم ولی الان این اتفاق ها افتاده من امدم اهواز از اون اصلا اطلاعی ندارم که کجاست هر از گاهی اس میده اولش خیلی تهین می کنه بعدش ارام میشه دوباره تندی می کنه فقط اخلاقم باهاش خوبه ولی خیلی تغییر کرده نمی خوام مشکلم به دادگاه بکشه چون میدونم محکوم میشه دوستش دارم بهشم گفتم ولی اصلا درک نمی کنه همش می خواد این ماجرا بکشونه دادگاه لطفا بگید من چکار کنم این زنو بیارم سر عقل
سلام
همسر من سر هر موضوعی یه هفته قهر میکنه، متاسفانه دست بزن هم داره و اگر کشیده زد منم زدم اونوقت خون راه میندازه
چه میشه کرد؟
سلام من و خانومم رابطه خوبی داریم ولی زود عصابی میشه از کوره در میره سعی میکنم ارومش کنم ولی هر چی بیشتر سعی میکنم اروم باهاش حرف بزنم بدتر و عصبانی تر میشه باید چیکار کنم تو اون جور مواقع
سلام من شوهری دارم بدبین به همه مردم از نظر خودش فقط خودش کامله و دهانش گشاد وبیخود صحبت می کنه و برای مسئله کوچکی داد می زنه بطوری که ازش متنفرم و هر چه می کنم طلاقم نمی دهد .
همیشه هم مسایل مربوط به زن و شوهر نیست، ما نزدیک به ۴ ساله ازدواج کردیم و زندگی گرم و شادی داریم، در ابتدای زندگی به دلیل حقوق ناچیز نه. ولی در نزدیک به دو سال اخیر تقریبا همه چیز از کلاس های متعدد هنری و لباس و غذا و هر چیزی را برای همسر و فرزندم فراهم کرده ام ، در زندگی عاطفی و جنسی نیز مشکلی نداریم کما اینکه من از نظر عاطفی بسیار پر محبتم و از نظر جنسی هم رضایت کامل او را جلب می کنم سوال اینجاست که مشکل ما کجاست؟ ( خانواده من ) هر وقت اسم خانواده من میاد انگار دیوانه می شه و هیچ گونه منطق و توجیهی رو نمی پذیره ، خانواده ما شهرستانه و سالی یه بار همدیگه رو میبینیم ولی تماسهای اونا هم خانوم رو عذاب می ده. هر تماس از خانواده من به منزله ی یک دعوا یا بحث و یا حتی یک جنگ در خانه گرم و صمیمی ماست.
برای این پاسخی دارین ؛ ضمنا ایرادی که به خانواده من وارده اینه که تو مواقعی که باید می بودن و از من حمایت می کردن یا نبودن یا خیلی کمرنگ بودن. از همون رسومات اعیاد زمان نامزدی تا اکنون ، من آدم منطقی و مذهبی ای هستم
سلام من ۷ ساله که با خانمم ازدواج کردم. هروقت پدرش کار بدی در حقش میکنه به نام من مینویسه و با من بحث میکنه و دوست داره منو بزنه. من از کاراش خندم میگیره. باز بدتر عصبانی میشه و میگه برو بیرون نمیخوام تو هیچ مردی رو ببینم کلا موجود جالبیه یه دختر ۳ ساله دارم بیچاره دخترم. منو چنگ میگیره و داغونم کرده چکار کنم
میگما ناموسا فازتون چیه میرین چنتا چنتا زن میگیرین شما باحیون مو نمیزنین.ادم باش متعهد بمون به اونی که میخایش همه چی هوس نیس .فک دخترو رو بکن که همه چیزشو خانوادشو حتی ازادیشو کنار میزاره که باتو زندگی کنه.دوس داشتنو باید ثابت کرد زبون سگم درازه
سلام من تازه نامزد کردم و به نامزدم خیلی شک میکنم و نامزدم هم لجبازی میکنه باهام و باعث میشه که من خیلی عصبی بشم و نتونم خودمو کنترل کنم و باعث جر و بحث زیاد میشه و گاهی هم به هم دیگه سیلی میزنیم. چکار کنم تا بتونم خشممو کنترل کنم و به نامزدم شک نکنم؟
سلام من با دوست دخترم که قصدم ازدواج داشتیم حدود ۸ ماه میومدیم میرفتیم خیلی با هم خوب بودیم ولی بعد اینکه من گفتم چرا با پسر عموت گرم گرفتی وبار ها گفتم ایشون کلا سرد شدن و عصبانی شدن و از اون روز الان یه ماهه صحبت نکردن و هر بار خشم و عصبانیت حرف میزنن هدیه هم بردن خونواده ها هم در جریانن کلا همچی قاطی شده به هم از یه طرفی هم زمینه اینکه ایشون به فکر رابطه گذشته خودشون بودن … کلا نمیدونم چیکار کنم به نظرتون صبر کنم یا تلاش کنم ؟
سلام همسر بد اخلاق است و حتی نگاه هم زیاد نمیکنه چی کار کنم کنم از من خوش بیاد و حتی نزدیک میشوم میگه نزدیک نشو و دستم نزن چی کار کنم
لطفا جواب بده
سلام
من مجرد بودم اما خانمم قبلا ازدواج کرده و چند سالی هم زندگی کرده و طلاق گرفته در مورد گذشته اش صادقانه همه چیز رو بهم گفته خیلی عصبی و بهانه گیر هستش دوستش دارم اونم دوستم داره اما ذهنیتش نسبت به خانواده شوهر از گذشته باعث شده از خانواده من دور بمونه تا حدودی نزدیک خانواده اش نگهش داشتم تو موارد مختلف سعی کردم به صورت تحمیلی باهاش صحبت نکنم. نمیدونم چطوری میتونم کمکش کنم؟
سلام به همگی اینجا بیشتر از خانم ها بدگویی شد اما من یک زن هستم موقعی که فقط بیست سال داشتم و باردار بودم همسرم بخاطر اعتیاد و حرف خانوادش منو رها کرد و رفت حتی واسه شناسنامه بچه دو سال دوندگی کردم الان دخترم ۱۶ سالشه و اقا بعد کلی عشق و حال و بدون ذره ای احساس مسئولیت نسبت به زن و زندگیش برگشته و میخواد رجوع کنه و میگه پشیمونه و حالا فهمیده من چه زن خوبی براش بودم ولی اینو هم بگم من تو همه این سالها عاشقش بودم و به فکر ازدواج با هیچکس دیگه ای نبودم و مطمئن بودم یه روز بر میگرده حالا هم اول بخاطر دخترم دوم بخاطر احساسم نسبت بهش قبول کردم و میگم زندگی ارزش کینه و دشمنی رو نداره و حالا هم با اینکه هنوز عقد هم نکردیم بعضی مواقع با هم بحثمون میشه اکثر اوقات من کوتاه میام و همش با حرفای عاشقانه و محبت امیز سعی میکنم ارومش بکنماینو رو هم بگم من خودم کارمند هستم خونه و ماشین و زمین و … توی این ۱۶ سال خریدم و همسرم هیچی نداره حتی تحصیلاتش هم از من خیلی پایینتره
اینا رو خواستم بگم فقط و فقط محبته که تو زندگی مهمه هر کسی جای من بود از همسرم متنفر بود ولی زندگی خیلی کوتاهه همسرم تو سه سالی که عقد یا ازدواج کرده بودیم خداییش ابراز محبت میکرد واسه همین من همیشه شیفتش بودم و اعتیاد لعنتی و دخالتهای خانوادش زندگیمونو خراب کرد الانم خیلی پشیمونه
اقایون اگه بدترین زن دنیا رو هم داشته باشین با محبت و توجه به خواسته هاش مطمئن باشین میتونین اونو شیفته و مجذوب خودتون کنین
محبت به مادیات نیست البته بی تاثیر نیست ولی مهمترینش ابراز عشق و محبت به همسراتون هست
امیدوارم مشکل همه شما دوستان حل بشه.
ولی بعضی وقتا محبت وظیفه میشه
دلیل اینکه زنان در خانه پرخاشگر وبی توجه به همسر خود وپرخاشگر به فرزندان خود هست ولی در بیرون برای همه بجز خانواده خوشرو خوش برخورد هست چیست؟
داستان غم انگیز منم بخونید من ساده روز اول با ی دختر اسنا شدماینقد خودشو مهربون نشون داد من ساده گفتم وای چقد مهربومه همدمم میشه ولی چند ماه بعد ازدواج رنگ عوض کرد پیر شدم همیشه میگم خدایا کاش ازدواج نمیکردم با هیچ کس کاری نداره با خانواده منم کاری نداره دخترمم نمیزاره ببرم پیش مادر پدرم فقط با مادر خودش میره میاد میگه دیگران نحس هستن چش میکنن ادمو بخدا دارم میمیرم همیشه فکرم درگیره هیچ حرف شنوی از من نداره فقط اینو بگم با زن گرفتن تقاس همه گناهامو دادم همیشه میگم خدایا بمیرم راحت شم
سلام همسرم از ابتدا پرخاشگر بود البته من از خانواده با وسع مالی کم ولی فرهیخته هستم و ایشان در اصطلاح عوام پولدار. در جلسه آشنایی اولیه من پی بردم و پا عقب کشیدم ولی خانواده ایشان مدت شش ماه امان ما را بریدند تا مرا بر سفره عقد نشاندند بعد ازدواج دایما رفتارهای کوچک کننده ایشان و خب خانواده ایشان آزارم میداد ولیکن به خاطر خدا همه گذشت کردم تا سر یک کار اجباری توسط خانواده ایشان هتک حرمت شدم لباس بر تنم پاره کردند و کفشهایم را به کوچه انداختند و آن وقتی بود دو تا اولاد داشتم و من نزد بچه ها خجالت میکشیدم
خداوند مدد کرد و وضعم خوب شد اکنون خانم تمام دستاوردهای مرا خواست خب منم ابتدا خانه به نامش کردم و چند تا ماشین خریدم و طلا و سهام ولیکن ایشان همه را میخواست و شروع به تحریم من کرد تحریم کارهای خانه و جنسی و رفتار که دو سه سالی دادگاه را هم بازی داد و با واسطه تعهد داد که ادامه زندگی را بدرود حقیقت من هم از فرزندانم نگذاشتم و خجالت هم میکشیدم بعد آن تعهد هم ایشان همانی بود که هست اگر چه به صورت سنتی معتقدم ولی گاهی سر نماز خدا را هم فحش میدهم
نام و ایمیل رددادنی است
همینجا ی جواب بدهید بعدا نگاه میکنم
سلام من حرفای بیشتر مردا رو خوندم ازطرف زن در عذابن. حالا من یک راهنمایی از عزیزان عاقل میخوام و کارشناسان. بنده چهارده ساله ازدواج کردم. شوهرم از همان اول بهم محبت نکرد. کلا هفده سال داشتم ازدواج کردم. قسمتم بود ولی دریغ از یک محبت. عاطفه اصلا نداره. بی مسئولیت… با چهارفرزند هنوزم نمیدونه زن به چی نیاز داره. شدم یک عقده ای. کمبود دارم از همه لحاظ. خسته شدم دیگه .دو سال پیشم بهم خیانت کرده سربچه چهارمم که بارداریه آخرم بود. سر کار نمیره. اعتیادم داره میگه ندارم. خیانت میکنه میگه نمیکنم. میگم بیا بریم دادگاه تعهد بده نمیاد. فقط زور میگه انگار که اسیر برده. من شدم یک برده براش. رابطشم که افتضاح اصلا ازش راضی نیستم چون فقط خودشو میخواد. فکرمیکنه مجرده، هنوزم میتونه هر غلطی دلش بخواد بکنه. چند روز خونه نمیاد. کار کردنو بهونه میکنه میره هر وقتم میاد جیب خالی یا با پنجاه تومن صدتومن. قولم میزنه الانم کارم دادگاه کشیده شده. خسته شدم از دستش حتی روز زنم بهم هیچ کادوئی نگرفته. بی احساس شدید.
من با اینجور مرد چیکار کنم؟؟ شما بگید. راهنمایی میخوام. وجدانن کم آوردم .هیچ حسی دیگه بهش ندارم. بود و نبودش برام فرقی نمیکنه. مستقل نیستم. اختیار ندارم. خسته شدم ولی خودش هر غلطی بخواد میتونه بکنه.